انگیزه.ای.برای.عشق
#انگیزه.ای.برای.عشق
#پارت۴۴
از روی زمین بلند شدم رفتم سمت خونه دراز کشیدم روی تخت گریه کردم
_لعنت به زندگی
صدای زنگ گوشیم بلند شدم رفتم سمت گوشی جواب دادم
_بله؟؟؟
_جنی
_بفرمایید
_جیمینم
_جیمین تهیونگ کجاس؟؟؟
جیمین صداش نگران تو گوشم پیچید
_مگه پیش تو نیست؟؟؟
_نه!
_من الان میام خونه
_باشه
رفتم سمت پزیرایی حولوی در وایسادم تا جیمین بیاد که یهو در عمارت باز شد جیمین اومد دویید سمتم
_خوبی!؟
بغضمو قورت دادم
_نمیدونم چیکار کنم
_باید بریم پیش شوگا
_باشه
دستمو گرفت دویید سرمو تکون دادم باهاش دوییدم رسیدیم دم خونهی شوگا جیمین زنگ شد
_شوگا بیا پایین
_چیشده
_تهیونگ کجاس؟
_ها؟
_کاره تو هستس
شوگا بلند خندید
_چیشده؟
سرمو پایین انداختم
_تهیونگ از بیمارستان رفته
#پارت۴۴
از روی زمین بلند شدم رفتم سمت خونه دراز کشیدم روی تخت گریه کردم
_لعنت به زندگی
صدای زنگ گوشیم بلند شدم رفتم سمت گوشی جواب دادم
_بله؟؟؟
_جنی
_بفرمایید
_جیمینم
_جیمین تهیونگ کجاس؟؟؟
جیمین صداش نگران تو گوشم پیچید
_مگه پیش تو نیست؟؟؟
_نه!
_من الان میام خونه
_باشه
رفتم سمت پزیرایی حولوی در وایسادم تا جیمین بیاد که یهو در عمارت باز شد جیمین اومد دویید سمتم
_خوبی!؟
بغضمو قورت دادم
_نمیدونم چیکار کنم
_باید بریم پیش شوگا
_باشه
دستمو گرفت دویید سرمو تکون دادم باهاش دوییدم رسیدیم دم خونهی شوگا جیمین زنگ شد
_شوگا بیا پایین
_چیشده
_تهیونگ کجاس؟
_ها؟
_کاره تو هستس
شوگا بلند خندید
_چیشده؟
سرمو پایین انداختم
_تهیونگ از بیمارستان رفته
۹۱.۶k
۰۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.