Part° 17
Part° 17
بدم ندم؟..بدم؟؟...یا ندم؟؟... اححح درک درد دارم
+فقط چون خیلی درد دارم میزارم در بیاری
_از خداتم باشه (زیر لب)
+ولی چشماتو باید ببندی
_اخه باهوش حتی دکتراهم نمیتونن چشم بسته کاری کنن چ برسه به من
+اوففف باشه
_بیا این کوسنو بگیر اگه دردت اومد بزار جلوی دهنت که صدات بیرون نره
موچینو با الکل و پنبه ضد عفونی کردم
_شلوارتو بکش پایین
+نمیتونم زیپمو باز کنم
منو اروم بچرخون تا بازش کنم
ی دستمو روی رونش و اون یکی روی پهلوش گذاشتم و ی طرف بدنشو اروم بلند کردم و رومو کردم اونور تا زیپشو باز کنه
+ `زیپمو باز کردم و شلوارمو با استرس خیلی اروم داشتم میبردم پایین که یکی در زد...
هول شدم و شلوارم کشیدم بالا (هنوز ب باسنش نرسیده بود) و تهیونگ منو اروم اورد پایین و رفت درو باز کرد..
چندتا مرد با برانکارد اومدن داخل و منو خیلی اروم گذاشتن رو برانکارد و بردنم تهیونگ هم گوشیش و کیفمو برداشت و همراهم اومد (پیسرممم چشماش پاکههه ب نامحرم نگاه نمیکنه 😌)
(فلش ب بیمارستان)*
° ویو تهیونگ °
داشتن باسرعت اتو میبردن اتاق عمل که یهو دادم افتاد باید به خانوادش خبر بدم.. ولی شمارشون رو نداشتم
سریع گوشیمو از جیبم دراوردم و زنگ زدم...
_الوو کجاییی
÷سلامت کوو
شرکت
_اتو اوردیم بیمارستان سریع زنگ بزن به رزی بگو به خانواده ات خبر بده
÷چیشدهه؟!!
_بعدا بهت میگم تو به رزی زنگ بزنن
÷اوک بای
قطع تماسو زدم و نشستم رو صندلی و انگیبرد بازی کردم...
(34 مین بعد)
_اهه خسته شدم پ چرا نمیاد بیرون.. هوففف
م.ا: هق هق دخترمم کجاستت.. دخترممم هق
$مامان اروم باش
_سلام..امم اگه اشتباه نکنم شما باید مادر ات باشید
م.ا: هق بله..شما؟؟
_من کیم تهیونگ هستم.. ات حالش خوبه فقط اتفاقی تیغ کاتر توی باسنش شکست
$چیی
مامان.. ماماننن...پرستارررر.. مامانن (مثلا قش کرده)
پرستار اومد و مامان اتو برد و بهش ارام بخش زد
×چطور این اتفاق افتاد؟
_امم خب داشت به عقب قدم برمیداشت که وقتی با میزش برخورد کرد جیغ کشیدو...
تا خواستم ادامه حرفمو بزنم در اتاق عمل باز شد و دکتر به همراه ات اومد بیرون... وایسا ببینم چرا دکترش مرده.. اصن چرا ی دکتر باید انقد خوشتیپ باشه.. حیححح چطور اشکال داره من باسنشو ببینم چون مردم اونم وقتی قصد خیر داشتم بعد این میخواد ببینه اشکال ندارهه خو اینم مردهههههه..شیطونه میگه یه تیر حرومش کنم.... تهیونگ ارومم باشششششش.. ب اعصابت مسلط باششش.. نفس عمیققق... دم.. بازدم.. دم...........
___________________________________
پایان پارت 17
کامنت 40
لایک 30
بدم ندم؟..بدم؟؟...یا ندم؟؟... اححح درک درد دارم
+فقط چون خیلی درد دارم میزارم در بیاری
_از خداتم باشه (زیر لب)
+ولی چشماتو باید ببندی
_اخه باهوش حتی دکتراهم نمیتونن چشم بسته کاری کنن چ برسه به من
+اوففف باشه
_بیا این کوسنو بگیر اگه دردت اومد بزار جلوی دهنت که صدات بیرون نره
موچینو با الکل و پنبه ضد عفونی کردم
_شلوارتو بکش پایین
+نمیتونم زیپمو باز کنم
منو اروم بچرخون تا بازش کنم
ی دستمو روی رونش و اون یکی روی پهلوش گذاشتم و ی طرف بدنشو اروم بلند کردم و رومو کردم اونور تا زیپشو باز کنه
+ `زیپمو باز کردم و شلوارمو با استرس خیلی اروم داشتم میبردم پایین که یکی در زد...
هول شدم و شلوارم کشیدم بالا (هنوز ب باسنش نرسیده بود) و تهیونگ منو اروم اورد پایین و رفت درو باز کرد..
چندتا مرد با برانکارد اومدن داخل و منو خیلی اروم گذاشتن رو برانکارد و بردنم تهیونگ هم گوشیش و کیفمو برداشت و همراهم اومد (پیسرممم چشماش پاکههه ب نامحرم نگاه نمیکنه 😌)
(فلش ب بیمارستان)*
° ویو تهیونگ °
داشتن باسرعت اتو میبردن اتاق عمل که یهو دادم افتاد باید به خانوادش خبر بدم.. ولی شمارشون رو نداشتم
سریع گوشیمو از جیبم دراوردم و زنگ زدم...
_الوو کجاییی
÷سلامت کوو
شرکت
_اتو اوردیم بیمارستان سریع زنگ بزن به رزی بگو به خانواده ات خبر بده
÷چیشدهه؟!!
_بعدا بهت میگم تو به رزی زنگ بزنن
÷اوک بای
قطع تماسو زدم و نشستم رو صندلی و انگیبرد بازی کردم...
(34 مین بعد)
_اهه خسته شدم پ چرا نمیاد بیرون.. هوففف
م.ا: هق هق دخترمم کجاستت.. دخترممم هق
$مامان اروم باش
_سلام..امم اگه اشتباه نکنم شما باید مادر ات باشید
م.ا: هق بله..شما؟؟
_من کیم تهیونگ هستم.. ات حالش خوبه فقط اتفاقی تیغ کاتر توی باسنش شکست
$چیی
مامان.. ماماننن...پرستارررر.. مامانن (مثلا قش کرده)
پرستار اومد و مامان اتو برد و بهش ارام بخش زد
×چطور این اتفاق افتاد؟
_امم خب داشت به عقب قدم برمیداشت که وقتی با میزش برخورد کرد جیغ کشیدو...
تا خواستم ادامه حرفمو بزنم در اتاق عمل باز شد و دکتر به همراه ات اومد بیرون... وایسا ببینم چرا دکترش مرده.. اصن چرا ی دکتر باید انقد خوشتیپ باشه.. حیححح چطور اشکال داره من باسنشو ببینم چون مردم اونم وقتی قصد خیر داشتم بعد این میخواد ببینه اشکال ندارهه خو اینم مردهههههه..شیطونه میگه یه تیر حرومش کنم.... تهیونگ ارومم باشششششش.. ب اعصابت مسلط باششش.. نفس عمیققق... دم.. بازدم.. دم...........
___________________________________
پایان پارت 17
کامنت 40
لایک 30
۹.۲k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.