حالا که تصمیمت و از ته دل گرفتی و قراره واقعا بری من ...

حالا که تصمیمت و از ته دل گرفتی و قراره واقعا بری ؛ من جلوت و نمیگیرم!
من اونیم که تو کشیدیش گوشه ی رینگ بوکس و حالا داری با رفتنت آخرین ضربه و به صورتش میزنی تا بیهوش بشه و همچی به آخر برسه!
تو هیچ وقت نفهمیدی!
نفهمیدی جات کجای قلب منه ، نفهمیدی چقدر برای نگه داشتنت با بقیه جنگیدم ، نفهمیدی موقه هایی که حالت بد بود چطور خودم و به در و دیوار می‌کوبیدم که یه خبری ازت بشه و حتی هیچ وقت نتونستی بفهمی چقدر دوست دارم :)!...
یچیزایی انگار از اول برای شکسته شدن ساخته شدن ، مثل قلب من که هرکی رسید با مشت آهنیش شیکوندش و یه آدمایی ام انگار برای نموندن ساخته شدن ، مثل تویی که میدونی روح من تمام وجودت و بغل کرده و اگه بری با خودت میبریش ، اما قصد کردی به بی رحمانه ترین شکل ممکن ازم جداش کنی و از من یه آدم سردِ بی روح بسازی!
میخای بری برو!...
من جلوت و نمیگیرم!...
اما یادت نره تو همین مدت کوتاه چقدر حال همو خوب کردیم و برای زندگیمون خاطره های قشنگ ساختیم!
داری میری برو!...
ولی من از امشب یادم میره قرار بود گریه نکنم :)

دلداده بودم!...
گفتی که میمانی و من چه ساده بودم💔
تو رفتی و من ماندم و...
این خاطراتم :)!...

+این عشق پایانی جز مردن ندارد🖤🙂

02:20
26 دی ماه 1400

حرفی انتقادی سوالی چیزی!؟👇🏻🙂 :
https://harfeto.timefriend.net/16359104176232
دیدگاه ها (۱۴)

وقتی بیشعوری :))))🙂😂ولی تو اولین رفیق مجازی من بودی و قشنگ ...

هر شب همینه!بی شب بخیر منو ول میکنی وسط دردام و میری!من که م...

اگه به من بود که دیدنت و ممنوع میکردم ؛ فقد خودم نگات کنم :)...

بگید!؟؟🤔⁉️پ.ن : شرایطم یطوریه دوس دارم بیشتر حرف بزنیم این ر...

ببین، بزرگترین خیانت این نیست که بری...بزرگترین خیانت اینه ک...

بزارین خیلی ساده براتون چرایی این قفلی زدن چن سال اخیر صهیون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط