جای این همه نوشتن

جای این همه نوشتن؛
کافی بود یک بار
قلم را زمین میگذاشتی
عطرِ همیشگی ات را در هوا پخش میکردی
موهایت را باز میگذاشتی
و رنگِ محبوبِ من را به سر میکشیدی…
راه می افتادی در کوچه پس کوچه های شهر
و سراغم را از آدمها میگرفتی…
برای خودت میگویم
حیف نیست اینهمه عاشقانه
بی مخاطب
دست به دست بچرخد در شهر!؟

#علی_قاضی_نظام
دیدگاه ها (۵)

تمام دنیا را هم به من بدهندذره‌ای جای یک لحظهحس آغوشت رابرای...

به عاشق و معشوق های شهر بگوییددلبری برای یکدیگر رابگذارند به...

هربار به تو فکر می‌کنم,یکی از دکمه‌هایم شل می‌شود...انقراض آ...

ما برای هم جانمان را میدادیمبدونِ هم آب که هیچنفسی هم بالا و...

قرارمان#آبانقدم زدن با پای عریانزیر نوازش‌های عاشقانه‌ی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط