صفای سبز وجود تو جان پناه خودم

صفای سبز وجود تو ... جان پناه ِخودم
سرت همیشه سلامت !رفیق راه خودم
غریبه نیستی اما بدون تو آری !
رسیده ام به لب مرز پرتگاه خودم
بجان هر دویِمان ، پیش از این بر آمده ام
هزار بار به جبران اشتباه خودم
در این زمانه که عاشق شدن خودآزاری ست
دلم خوش است شدی عشق و تکیه گاه خودم
شب از درخشش چشم تو باز ، نورانی ست
ستاره ی شب من ! یارِ کج کُلاه خودم!
دیدگاه ها (۱۹)

خنده بر روی لبت هر چه پدیدار شدهقلب دیوانه ی من تشنه ی دیدا...

نرو! بمان، که من از انتظار میترسممن از جدایی و بُغض و فرار م...

حیف از نقش خیالی که توهم شده استفرش تا عرش لگد خورده ی مردم ...

وقتی تو باشی ؛ زندگی برایم زیباست ؛ عاشقی برایم با معناست !و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط