فیک مافیای من پارت 5

ویو یونا
که یهو یه نفر دستش رو جلوی دهنم گذاشت و بعد بیهوش شدم
ویو فیلیکس
خیلی زمان گذشته بود ولی یونا هنوز برنگشته بود. نگرانش شدم برای همین خواستم برم دنبالش که یه پیام از یه شماره ناشناس برام اومد. بازش کردم دیدم یه عکس از یونا فرستاده که دست و پاش بستست و نوشته اگه میخوای زنده بمونه به این آدرس بیا. حتما کار اون بک هیونه عوضیه.
~پسرم کجا میری؟
ویو فیلیکس
بدون توجه به آجوما رفتم سوار ماشین شدم و به سمت آدرس حرکت کردم.
(علامت بک هیون /)
/اومدی
_مرتیکه عوضی یونا کجاست(با داد خیلی بلند)
/بیارینش.
ویو فیلیکس
یونا رو آوردن. کل بدنش خونی بود. خون جلوی چشمام رو گرفت. کل بادیگاردای بک هیونو کشتم خودشم دستش تیر خورد و فرار کرد. بعد رفتم سمت یونا دست و پاش رو باز کردم و براید استایل بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین و به سمت خونه حرکت کردم.
ویو آجوما
فیلیکس بدون هیچ حرفی رفت. نگرانش شدم. منتظر بودم بیاد که در باز شد. یونا با بدن خونی تو بغل فیلیکس بود.
~پسرم چیشده؟!(نگران)
_کار بک هیونه. آجوما بیا زخمای یونا رو پانسمان کن.
~باشه پسرم

#فیک