سه پارتی اصمات

سه پارتی اصمات
صبح ساعت ۹ صبح
ویو ات بیدار شدم پشتم رو حس نمی‌کردم تکون خوردم خواستم بر گردم دردم گرفت
+اهههههه
-چیشده(از خواب پرید)
ویو ته
+درش بیار دیگه
یه لحظه به پایین نگاه کردم دیدم دیکم که تا ته توش بود توپ کاش در اومده
-بیب(نیشخند و یه کوچولو عصبی)
+بله آه(درد)
-حرف دیروزم رو یادت میاد قبل از خواب(پوزخند)
+نه چطو......یهو یادش اومد مثل سیخ وایستاد
-خب حالا که بیدارش کردی نظرت چیه بخوابونیش
+چییییی؟
یهو همشو در آورد دوباره کرد
+اهههههههههه
ویو ات
تلمبه های محکم میزد داشتم از حال میرفتم که در آورد یهو بقلم کرد برد حموم یه ذره اونجا شیطونی کردیم همدیگه رو شستیم اومدم موهامون رو خشک کردیم لباس پوشیدیم به خواب رفتیم
بعد از نه ماه صاحب صدقلو شدن شوخی بود صاحب دوقلو شدن که یکی پسر یکی دختر
پایان
دیدگاه ها (۱۰)

هر کاری میکنم نمیتونم اینجا بزارم بیاید پی وی بهم بگید بفرس...

سه پارتی اsمات که خالی شدم یهو صافم کرد دوباره از جلو کردبعد...

سه پارتی اsماتویو ات ته از لbام مک های سنگینی میزاشت من همرا...

پارت ۲۴ فیک دور اما آشنا

جیمین فیک زندگی پارت ۸۷#ویو ات بدو بدو بدو همینجوریش هم دیر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط