سه پارتی اsمات

سه پارتی اsمات

که خالی شدم یهو صافم کرد دوباره از جلو کرد
بعد از چند راند داخلم خالی کرد و از توم کشید بیرون یهو نشست
-بیb بیا یه سواrی بده
رفتم نشستم داشتم آروم آروم میرفتم که یهو ته خودش رو بالا پایین کرد یهو همش رفت داخلم
+اههههههههه
-گفته بودم لفت نده
شروع کردم بالا پایین کردن نaله های مردونش بلند شد از هربار پریدن من سiنه هام بالا پایین میشد یهو ته با دستاش سiنه هامو نگه داشت
یهو خالی کردم
منو بوسید بعد رفتم رو تخت داشتیم می خوابیدیم که دیkش رو از پشت کرد داخلم
+دdی بس نیست
-نه باید تا فردا بمونه تا گشاد شه
فردا صبح یهو
دیدگاه ها (۱)

سه پارتی اصماتصبح ساعت ۹ صبح ویو ات بیدار شدم پشتم رو حس نمی...

سه پارتی اsماتویو ات ته از لbام مک های سنگینی میزاشت من همرا...

سه پارتی اصmاتویو ات امروز روز ازدواج من و تهیونگ بود وقتی ت...

پسر کوچولوی من پارت : ۱۰ویو ته : لوسی : چیییییی ؟ چراغ رو رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط