٠یااا یجوری میگی اینگار خودت نگا نمیکنی
٠یااا یجوری میگی اینگار خودت نگا نمیکنی
+شاید باورت نشه اما نه نگا نمیکنم
٠پس الان من دارم نگا میکنم ن؟
+تو داری نگا میکنی ولی من پشتم به TW هست عزیزم
٠پس از کجا فهمیدی
+1ضربان قلبت 2بدن داغت 3کر نیستم صداشو میشنوم
٠برو بابا هوا گرمه
+حالا خوبه پاییزه
٠ایششش
سرمو تو گردنش فرو بردم عطرشو تنفس کردم و خوابیدم
+هیچ فکرشم نمیکردم یه همچین بوی بهشتی بدی
٠منم سوالاتی توی ذهنم دارم بعدن برطرفش میکنم 😈
+نچ نچ نچ
٠بعدن از این نچ نچ کردنت پشیمون میشی بیب
+هه.....
+کوکیااا
٠جانم
+من خوابم میاد میشه بریم
٠باشه
کوک TW رو خاموش کرد و به سمت اتاق رفتیم روی تخت گذاشتم
٠ عشقم نمیخوای لباساتو عوض کنی
+ 1 من که لباس ندارم 2 من کی عشق تو شدم 3 اصن لباس داشتمم جلوی تو عوض میکردم جلو مونده ی ذهنی
٠ 1 از لباسای من وردار 2 عشقم بودی و هستی 3 بله جلوی من عوض میکنی و جلو مونده ی ذهنی هم خودتی شیرین عقل 😜
+باشه باشه قبول 😂 بیبی بانییی
٠ هن
+هیچی😂
رفتم و لپشو یه بوسه ریز زدم رفتم سمت کمد لباساش یه هودی بلنددد که نیازی به شلوار نداشت پوشیدم تمام مدت به دیوار تکیه داده بودو منو نگاه میکرد اما من شلوارمو در نیاورده بودم و زیر پیرهنی داشتم بعد از اینکه هودی رو پوشیدم شلوارم رو در آوردم (خلاصه توضیح دادم منحرف نشید)
پریدم روی تخت اونم لباساشو عوض کرد من شرم و حیا داشتم رفتم زیر پتو
+شاید باورت نشه اما نه نگا نمیکنم
٠پس الان من دارم نگا میکنم ن؟
+تو داری نگا میکنی ولی من پشتم به TW هست عزیزم
٠پس از کجا فهمیدی
+1ضربان قلبت 2بدن داغت 3کر نیستم صداشو میشنوم
٠برو بابا هوا گرمه
+حالا خوبه پاییزه
٠ایششش
سرمو تو گردنش فرو بردم عطرشو تنفس کردم و خوابیدم
+هیچ فکرشم نمیکردم یه همچین بوی بهشتی بدی
٠منم سوالاتی توی ذهنم دارم بعدن برطرفش میکنم 😈
+نچ نچ نچ
٠بعدن از این نچ نچ کردنت پشیمون میشی بیب
+هه.....
+کوکیااا
٠جانم
+من خوابم میاد میشه بریم
٠باشه
کوک TW رو خاموش کرد و به سمت اتاق رفتیم روی تخت گذاشتم
٠ عشقم نمیخوای لباساتو عوض کنی
+ 1 من که لباس ندارم 2 من کی عشق تو شدم 3 اصن لباس داشتمم جلوی تو عوض میکردم جلو مونده ی ذهنی
٠ 1 از لباسای من وردار 2 عشقم بودی و هستی 3 بله جلوی من عوض میکنی و جلو مونده ی ذهنی هم خودتی شیرین عقل 😜
+باشه باشه قبول 😂 بیبی بانییی
٠ هن
+هیچی😂
رفتم و لپشو یه بوسه ریز زدم رفتم سمت کمد لباساش یه هودی بلنددد که نیازی به شلوار نداشت پوشیدم تمام مدت به دیوار تکیه داده بودو منو نگاه میکرد اما من شلوارمو در نیاورده بودم و زیر پیرهنی داشتم بعد از اینکه هودی رو پوشیدم شلوارم رو در آوردم (خلاصه توضیح دادم منحرف نشید)
پریدم روی تخت اونم لباساشو عوض کرد من شرم و حیا داشتم رفتم زیر پتو
۳.۴k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.