❗ ️تازه بازی شروع شده❗ ️
❗ ️تازه بازی شروع شده❗ ️
ادامه
صدای کوبیده شدن در وحشت رو برای هریت بیشتر میکنه، به سرعت وارد یکی از اتاق ها میشه توی کمد چراغ قوه پیدا میکنه ، روشن میکنه ، شروع میکنه به جستوجو کردن تو خونه
رو یکی از مبل ها یه تکه کاغذ بود کاغذو بر میداره روی کاغذ نوشته بود :
« بازی تازه شروع شده»
ناگهان صدای زوزه سگ ها و سروصدا باران قطع میشه ، و صدای قدم های یه نفر از تو اتاق میاد
هریت با ترس به عقب میره ، چراغ قوه از دستش میوفته و توجه کسی که از اتاق اومده بیرون رو به خودش جلب میکنه
آروم آروم صورتش رو به طرف هریت میاره ، و همینطور هریت عقب عقب میره به دیوار میخوره ، دیگه جایی برای فرار نیست
هریت تلاش برای دیدن صورت اون شخص میکنه ، و متوجه میشه اون خوده هریت هست!
ناگهان از خواب بیدار میشه تعجب کرده بود از دیدن این خواب.
میره تا دست و صورت خودش رو بشوره که روی آینه با خون نوشته شده بود
بازی تازه شروع شده!!
ادامه
صدای کوبیده شدن در وحشت رو برای هریت بیشتر میکنه، به سرعت وارد یکی از اتاق ها میشه توی کمد چراغ قوه پیدا میکنه ، روشن میکنه ، شروع میکنه به جستوجو کردن تو خونه
رو یکی از مبل ها یه تکه کاغذ بود کاغذو بر میداره روی کاغذ نوشته بود :
« بازی تازه شروع شده»
ناگهان صدای زوزه سگ ها و سروصدا باران قطع میشه ، و صدای قدم های یه نفر از تو اتاق میاد
هریت با ترس به عقب میره ، چراغ قوه از دستش میوفته و توجه کسی که از اتاق اومده بیرون رو به خودش جلب میکنه
آروم آروم صورتش رو به طرف هریت میاره ، و همینطور هریت عقب عقب میره به دیوار میخوره ، دیگه جایی برای فرار نیست
هریت تلاش برای دیدن صورت اون شخص میکنه ، و متوجه میشه اون خوده هریت هست!
ناگهان از خواب بیدار میشه تعجب کرده بود از دیدن این خواب.
میره تا دست و صورت خودش رو بشوره که روی آینه با خون نوشته شده بود
بازی تازه شروع شده!!
۹.۷k
۰۹ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.