تویی که رای آوردی این عکسا رو بزار روی میز کارت
💢تویی که رای آوردی، این عکسا رو بزار روی میز کارت،
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت،
سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی میداد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا ای پادشاه؛ اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت: من الان داخل قصر میروم و میگویم یکی از لباسهای گرم مرا را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.
پادشاه اما به محض ورود به داخل قصر،
وعدهاش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند،
در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود:
«ای پادشاه! من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل میکردم اما وعده لباس گرم تو، مرا از پای درآورد
تا یادت بمونه با رای چه کسانی روی کار اومدی و چه مسئولیت بزرگی به گردنته!
تاخوب بدونی مردم دربدترین شرایط اقتصادی معیشتی باز امدن
#ایران_قوی
#انتخاب_درست_ایران_قوی
#امنیت_اتفاقی_نیست
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت،
سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی میداد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا ای پادشاه؛ اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت: من الان داخل قصر میروم و میگویم یکی از لباسهای گرم مرا را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.
پادشاه اما به محض ورود به داخل قصر،
وعدهاش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند،
در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود:
«ای پادشاه! من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل میکردم اما وعده لباس گرم تو، مرا از پای درآورد
تا یادت بمونه با رای چه کسانی روی کار اومدی و چه مسئولیت بزرگی به گردنته!
تاخوب بدونی مردم دربدترین شرایط اقتصادی معیشتی باز امدن
#ایران_قوی
#انتخاب_درست_ایران_قوی
#امنیت_اتفاقی_نیست
۳.۰k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.