حضرتسعدی


#حضرت_سعدی

ای دردل من رفته چوخون دررگ وپوست
هرچ آن به سر آیدم زدست تونکوست

ای مرغ سحر تو صبح برخاسته ای
ماخودهمه شب نخفته ایم ازغم دوست
دیدگاه ها (۱)

‌صبحِ جمعه ات بخیر هرکجا که هستی، به یاد من باشمن با تو چای ...

‌آنجا که سحر، گونه‌ی گلگون تو در خواباز بوسه‌ی خورشید چو برگ...

‌غبارِ صبح تماشاست! هرچه باداباد!تو هم بخند،جهانِ خراب می‌خن...

‌گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کردگفتا اگر بدانی هم اوت رهبر ...

باعث آمدن روح به ابدان، عشق استسبب معرفت حضرت انسان عشق استآ...

سناریو: (وقتی که....)(۹:۱۷ دقیقه شب)تصمیم گرفتی بری یچیزی بخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط