MAHSA ROOZBEH

#MAHSA#ROOZBEH

در دو چشمش گناه می خندید
بر رخش نور ماه می خندید
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله یی بی پناه می خندید
شرمناک و پر از نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت
باید از عشق حاصلی برداشت
سایه یی روی سایه یی خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه یی لغزید
بوسه یی شعله زد میان دو لب
دیدگاه ها (۳۱)

#Mتو زیبا از من چی دیدیتوو فردایی یا کلیدیرو خاطراتی که هر ش...

#مهسابانوآره آره حال خوبیه که دارمترو دوتا چشمم میزارمتتو قص...

#M&Rتموم #جاذبه همین یه لحظه بودنهتو #قصه ای و قصه ات از کتا...

#فازسنگینیه دایره دیگه دور دایره بعدیدارایی هر دایره تو دایر...

پارت : ۳۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط