Forbidden love
Forbidden love
پارت ۶
~هم خواستم حرف بزنم محکم به سمت تخت هولم داد آخ ریزی گفتم و با چشمهایی پر از نفرت نگاش کردم که روم خیمه زد
#بدون توجه به چشماش شروع به خیمه زدن روش کردم که صدای تق تق در اومد لعنتی فرستادم و از روش بلند شدم و گفتم برو درو باز کن
~اولین باره که از زدن در اتاقم خوشحالم درو قفلو باز کردمو اجوما جلوم ظاهر
§پسرم ناهار آمادست هر وقت خواستی صدام کن
~چشم اجوما
§من دیگه مزاحمت نمیشم
~ شما مراحمین اجوما
اجوما سمت پله ها رفت و تهیونگ از فرصت استفاده کرده درو قفل کرد بعدشم کوک رو بغل کردو به سمت تخت برد
~ولم کن ته
#بدون زدن هیچ حرفی دوباره روی تخت انداختمشو ایندفعه روی گردنش کیس مارک گذاشتم همش تلاش میکرد منو از خودش جدا کنه ولی بی فایده بود با قدرت بیشتری رو گردنش کیس مارک گذاشتم که این دفعه با دستاش محکم هلم دادو سمت آینه اتاق رفت
~سمت آینه اتاق رفتمو با دیدن کیس مارک های بعدی که روی گردنم گذاشته بود حالم بد شدو رفتم سمتش و گفتم خیلی عوضی
#تازه کجاشو دیدی
~برو به اجوما بگو غذاتو بده منم میرم دوش بگیرم
پارت ۶
~هم خواستم حرف بزنم محکم به سمت تخت هولم داد آخ ریزی گفتم و با چشمهایی پر از نفرت نگاش کردم که روم خیمه زد
#بدون توجه به چشماش شروع به خیمه زدن روش کردم که صدای تق تق در اومد لعنتی فرستادم و از روش بلند شدم و گفتم برو درو باز کن
~اولین باره که از زدن در اتاقم خوشحالم درو قفلو باز کردمو اجوما جلوم ظاهر
§پسرم ناهار آمادست هر وقت خواستی صدام کن
~چشم اجوما
§من دیگه مزاحمت نمیشم
~ شما مراحمین اجوما
اجوما سمت پله ها رفت و تهیونگ از فرصت استفاده کرده درو قفل کرد بعدشم کوک رو بغل کردو به سمت تخت برد
~ولم کن ته
#بدون زدن هیچ حرفی دوباره روی تخت انداختمشو ایندفعه روی گردنش کیس مارک گذاشتم همش تلاش میکرد منو از خودش جدا کنه ولی بی فایده بود با قدرت بیشتری رو گردنش کیس مارک گذاشتم که این دفعه با دستاش محکم هلم دادو سمت آینه اتاق رفت
~سمت آینه اتاق رفتمو با دیدن کیس مارک های بعدی که روی گردنم گذاشته بود حالم بد شدو رفتم سمتش و گفتم خیلی عوضی
#تازه کجاشو دیدی
~برو به اجوما بگو غذاتو بده منم میرم دوش بگیرم
- ۲.۲k
- ۰۹ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط