وقتی مافیان و مامیفهمیم و ازدستشون فرار میکنیم

وقتی مافیان و مامیفهمیم و ازدستشون فرار میکنیم

نامجون: کجا میری خانم کوچولو؟
ات: چی م.. م. من دارم میرم بیرون
نامجون: اونم با چمدون؟(نامجون مچ دستتو میگیره و محکم بغلت میکنه) شاید با بقیه بد باشم اما با تونه

جین: ات کجا میری؟
ات: جایی نمیرفتم که
جین: جدی میگی پس اون چمدون و وستیل چیه دستت؟ ات منو عصبانی نکن
ات: من ازت میترسم
جین: باید از مجازات امشبم بترسی

جیهوپ:(با بهت بهت نگاه میکنه) ات! داری چیکار میکنی ها فکر نمیکنی اگه توبری من میمیرم ها(بابغض)
ات: ببخشید
جیهوپ (محکم بغلت میکنه و گریه میکنه)

یونگی: با حالت خواب الود بلند میشه و میگه ات بهتره همین الان چمدونتو بزاری زمین و بری بخوابی وگرنه خودت میدونی چه بلایی سرت میاد
ات: چرا بهم نگفتی مافیایی؟
یونگی: الان نمیخوام تو ضیح بدم
(یونگی تورو بغل میکنه و میبره تو اتاق)

جیمین: اتتتتت
(باترس برمی گردی)
ات: بایدبهم میگفتی مافیای
جیمین: ببخشید اما نمیخواستم تورو بترسونم نمیخواستم همیشه باترس بهم نگاه کنی
ات: اگه میگفتی این اتفاقا نمی افتاد
جیمین: ببخشید معذرت میخوام
ات: خ.. خیلی.. خوب میبخشمت
جیمین: جدی؟ نظرت راجب یکم خوش گذرونی چطوره؟

تهیونگ: اتتت داری چه غلطی میکنی
ات: دارم میرم
تهیونگ: اتتت زود چمدونتو بزار تو اتاق و بیا باهم حرف بزنیم
ات: نمیخوام (تا اومدی ادامه ی حرفتو بگی چیز گرمی رو روی لبات حس کردی اره اون لبای تهیونگ بود) بعد از اینکه بوستون تموم شد تهیونگ گفت: عشقم منو ببخش
ات: باشه

جونگ کوک: بیبی (با صدای حات)
ات: دارم برای همیشه از پیشت میرم
کوک: بیبی میدونم که جدی نیستی تصمیمتو عوض کن وگرنه صدای ناله هات میشه موسیقی شبم
ات: نمیخوام همش تقصیر خودته
کوک: بزار از اول بهت بگم امشب صدام میکنی ددی (تورو براید استایل بغل میکنه و میبره تو اتاق)

میدونم افتضاح شد ببخشید دیگه موقع امتحاناس
بالایکاتون منو خوشحال کنید ❤
دیدگاه ها (۱۷)

نامجون: داریم درمورد ازدواج جین حرف میزنیم ات: چی. چی؟ جین: ...

حوتسم هست اصلا حمایت نمیکنید🥺

تو همانند لیلیوم هستی... @masome1393

عرررر🥺

سناریو (درخواستی) وقتی ۱۴ سالته و اونا برادر بزرگترتن و بعد...

سناریو (درخواستی) وقتی ۱۴ سالته و اونا برادر بزرگترتن و بعد...

میکنه و میگه تهیونگ: بیبی داری عصبیم میکنی خونه من نه خونمون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط