پارت ۴ 😐
از زبان ا/ت
بابابزرگ یونگی رفت.
ذهن ا/ت:چی بگم . ایییش مثلا چی میخوای بگی تو مگه کره ای بلدی . بهتره ساکت بمونی منتظر بمون خودشون حرف بزنن .
همینجور نشسته بودم که جیمین اومد گفت:خب خب شروع کن اسمت چیه؟
شوگا:جیمین نمیفهمی کره ای بلد نیست .
جیمین:پس چطور اومد اینجا اگه بلد نیست.
شوگا:چه میدونم از فردا هم باید کره ای یادش بدم ولی فعلا باش اینگلیسی حرف بزنین
پسرا:باشه
جیمین:خب یکم از خودت بهمون بگو(من حوصله ندارم اینگلیسی بنویسم پس شما ها فرض کنین که انگلیسی گفت اوکی😐👍)
ا/ت:ا/ت هستم ۲۳ سالمه و ایرانیم
جونگ کوک:عه پس همسنیم
ا/ت:ا..اره
تهیونگ:چی شد که اومدی اینجا
ا/ت:خب ر..راستش...من
شوگا:عه بچه ها فضولین گنا داره بهش فشار نیارین.
تهیونگ:خب مگه چیش میشی.
شوگا:مثل خاهرمه😏
جونگ کوک:اووونه تک فرزندی اومدی برا ما شاخ شدی😂
شوگا:خب حالا خواهرمو اذیت نکنین فردا میخوایم بریم کمپانی با مدیر اشناش کنم
جونگ کوک:خب چه ربطی داره
شوگا:هر طور شد اولین بارمه یه خواهر دارم پس ساکت شو
جونگکوک:خواهرتم نیست.
شوگا:مثل خواهرمه.
نامجون:عههه بسه دیگه تو هم دم دراوردی برامون مگه خواب نبودی برو برگرت به خوابت.
شوگا:خوابم نمیاد.
پسرا:!!!
شوگا:چی چرا اینجور نگاه میکنین.
جین:اولین باره که میشنویم خوابت نمیاد.
شوگا:حالا باشه اصلا میدونی منو خواهرم خوابمون میاد میخوایم بریم بخوابیم .
جیهوپ : باشه برو با عشقت بخواب.
شوگا: خواهرمه!
دستمو گرفت و کشید تو اتاق. برگشت بهم و گفت: خوبی؟
ا/ت:م....ا...اره خوبم
شوگا:میگم اگه اذیتت کردم ببخشیدا ولی میخوام دربارت بدونم.
ا/ت:چ..چرا که نه حتما.
بعد چند دقیقه
همه چیو براش تعریف کردم.
شوگا:یعنی با این همه کاری که تو تو خونه انجام میدی بات بداخلاقن.
ا/ت:ا..اره😞
شوگا:فکر میکردم که فقط من اینطوریم
ا/ت:چطور؟
شوگا:خانوادم اصلا راضی نبودن یه ایدل بشم منو شبیه یه اسیر تو خونه زندونی کرده بودن چیزایی که خودم میخوام رو نمیخردن و همش بهم میگفتن که با همه پسرا فرق دارم و بهم گفته بودن که رشته پزشکی برم ولی من از اینجور چیزا بدم میاد انگار دارن...
ا/ت: ازت به عنوان وسیله استفاده میکنن💔
شوگا : دقیقا
ا/ت:خب اخر چجور ایدل شدی؟
شوگا:از خونه فرار کردم و چون پول زیاد نداشتم باید بین اب و غذا و پول تاکسی تصمیم میگرفتم
ا/ت:وحشت ناکه💔
شوگا:اره😒
شوگا: دلت برا خانوادت تنگ نشده
ا/ت:نه
شوگا:منم مثل تو
شوگا: راستی میدونم احمقانس ولی میخوای ببینی چطور پیانو میزنم.😅
ا/ت: ارزومه😍
شوگا:خب بیا ارمی جون.
ا/ت:چطور فهمیدی؟
شوگا: چون گفتی ارزومه😂
ا/ت:اوه...😅
خب این هم از این پارت😐
اگه بد بود ببخشید چون یکی هست تو ویسگون نمیزاره راحت فکرامو بکنم😐
فالو کنین فالو میشید😁
بابابزرگ یونگی رفت.
ذهن ا/ت:چی بگم . ایییش مثلا چی میخوای بگی تو مگه کره ای بلدی . بهتره ساکت بمونی منتظر بمون خودشون حرف بزنن .
همینجور نشسته بودم که جیمین اومد گفت:خب خب شروع کن اسمت چیه؟
شوگا:جیمین نمیفهمی کره ای بلد نیست .
جیمین:پس چطور اومد اینجا اگه بلد نیست.
شوگا:چه میدونم از فردا هم باید کره ای یادش بدم ولی فعلا باش اینگلیسی حرف بزنین
پسرا:باشه
جیمین:خب یکم از خودت بهمون بگو(من حوصله ندارم اینگلیسی بنویسم پس شما ها فرض کنین که انگلیسی گفت اوکی😐👍)
ا/ت:ا/ت هستم ۲۳ سالمه و ایرانیم
جونگ کوک:عه پس همسنیم
ا/ت:ا..اره
تهیونگ:چی شد که اومدی اینجا
ا/ت:خب ر..راستش...من
شوگا:عه بچه ها فضولین گنا داره بهش فشار نیارین.
تهیونگ:خب مگه چیش میشی.
شوگا:مثل خاهرمه😏
جونگ کوک:اووونه تک فرزندی اومدی برا ما شاخ شدی😂
شوگا:خب حالا خواهرمو اذیت نکنین فردا میخوایم بریم کمپانی با مدیر اشناش کنم
جونگ کوک:خب چه ربطی داره
شوگا:هر طور شد اولین بارمه یه خواهر دارم پس ساکت شو
جونگکوک:خواهرتم نیست.
شوگا:مثل خواهرمه.
نامجون:عههه بسه دیگه تو هم دم دراوردی برامون مگه خواب نبودی برو برگرت به خوابت.
شوگا:خوابم نمیاد.
پسرا:!!!
شوگا:چی چرا اینجور نگاه میکنین.
جین:اولین باره که میشنویم خوابت نمیاد.
شوگا:حالا باشه اصلا میدونی منو خواهرم خوابمون میاد میخوایم بریم بخوابیم .
جیهوپ : باشه برو با عشقت بخواب.
شوگا: خواهرمه!
دستمو گرفت و کشید تو اتاق. برگشت بهم و گفت: خوبی؟
ا/ت:م....ا...اره خوبم
شوگا:میگم اگه اذیتت کردم ببخشیدا ولی میخوام دربارت بدونم.
ا/ت:چ..چرا که نه حتما.
بعد چند دقیقه
همه چیو براش تعریف کردم.
شوگا:یعنی با این همه کاری که تو تو خونه انجام میدی بات بداخلاقن.
ا/ت:ا..اره😞
شوگا:فکر میکردم که فقط من اینطوریم
ا/ت:چطور؟
شوگا:خانوادم اصلا راضی نبودن یه ایدل بشم منو شبیه یه اسیر تو خونه زندونی کرده بودن چیزایی که خودم میخوام رو نمیخردن و همش بهم میگفتن که با همه پسرا فرق دارم و بهم گفته بودن که رشته پزشکی برم ولی من از اینجور چیزا بدم میاد انگار دارن...
ا/ت: ازت به عنوان وسیله استفاده میکنن💔
شوگا : دقیقا
ا/ت:خب اخر چجور ایدل شدی؟
شوگا:از خونه فرار کردم و چون پول زیاد نداشتم باید بین اب و غذا و پول تاکسی تصمیم میگرفتم
ا/ت:وحشت ناکه💔
شوگا:اره😒
شوگا: دلت برا خانوادت تنگ نشده
ا/ت:نه
شوگا:منم مثل تو
شوگا: راستی میدونم احمقانس ولی میخوای ببینی چطور پیانو میزنم.😅
ا/ت: ارزومه😍
شوگا:خب بیا ارمی جون.
ا/ت:چطور فهمیدی؟
شوگا: چون گفتی ارزومه😂
ا/ت:اوه...😅
خب این هم از این پارت😐
اگه بد بود ببخشید چون یکی هست تو ویسگون نمیزاره راحت فکرامو بکنم😐
فالو کنین فالو میشید😁
۲۶.۰k
۲۲ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.