📢وانشات جدید📢

📢وانشات جدید📢
The air of memories
مقدمه:صبح از خواب بیدار شدم ورفتم به مدرسه در راه برگشت نفس نفس میزدم که ناگهان مادرم گفت
دخترم چه کارمیکنی رسیدیم ؟
باخودم گفتم یعنی مرد رویا های مادرم داخل اون رستوران نشسته و باپسرش گرم حرف زدنه عرق هامو پاک کردم وارد رستوران شدیم مرد رویایی مادرم بلند شد تا به ما سلام کند پسرش هم سرش توی گوشی بود
سلام خوش آمدید خانم پارک ایشون دخترتون هستند؟
سلام بله دخترم خودتو معرفی کن
سلام آقای کیم من پارک لیا هستم از اشناییتون خوشبختم
پسرم بلند شو خانم پارک آمده
آه ببخشید ندیدمتون سلام
از پسرم زیاد دلخور نشید اون رفتارش اینجوریه
نه اشکالی نداره
خوب دیگه پسرم من و خانم پارک میخوایم
حرف بزنیم با لیا جون برین این اطراف بچرخین
(باعصبانیت) چشم بابا
از پای میز بلند شدیم پسر آقای کیم خیلی بی ادب بود اما خوش چهره بود اسمش چی بود ؟
ببخشید اقا؟
اهوم؟
اسمتون چیه ؟
تهیونگ
آها پس صدات میزنم داداش تهیونگ
نه
چرا ؟
چون من ازت بدم میاد
چرا ؟
به خاطر ارا
به نظرت دارن درباره چی هرف میزنن؟۰
میخوی بدونی؟
اهوم
هنوز بچه ای
نه نیستم من ۱۵ سالمه
میخوان همدیگه به گاه بدن حالا فهمیدی ؟
خیلی بی ادبی
میدونستم
فکر کنم تموم شد حرفاشون
به سمت میز رفتیم و نشستیم روی صندلی ها
پسرم تهیونگ من یه تصمیمی گرفتم
چی ؟
ما میخوام به مدت ۲ هفته بریم ماه عسل
من پرستار بچه نیستم
من ۱۵ سا...
سالته میدونم
ادامه دارد ‌‌‌...