تک پارتی [درخواستی]
تک پارتی [درخواستی]
سوبین
وقتی اولین روز مدرسه بچتونه
(میسو× ا/ت+سوبین_)
ا/ت ویو
امروز اولین روزی بود که میسو میخاست خیلی میترسید همش تقصیر سوبینه اون نزاشت من میسو رو بفرستم مهدکودک تا با فضا آدما آشنا بشه الان فقط به منو خودش اعضا عادت داره
صبحونه رو که خوردیم منو میسو رفتیم تا آماده شیم
داشتم یونیفورم میسو رو تنش میکردم که زبون باز کرد
×مامان میشه نرم؟
+نه دخترم نمیشه باید بری ولی قول میدم بعد مدرسه با عموها بابایی بیایم دنبالت خوبه
×ولی
_بچه ها حاظرید؟
×آره بابایی
+الان میایم تو برو ماشینو روشن کن
_باشه من رفتم
"سوبین رفت ماشین رو روشن کرد میسو لباسشو پوشید و با ا/ت رفتن سوار ماشین شدن به سمت مدرسه رفتن"
_خب رسیدیم
×بابا من نمیخام برم مدرسه
_بابا جون مدرسه خیلی جای خوبیه منم خیلی مدرسه رو دوست داشتم
×ولی عمو یونجون گفته درس مدرسه به درد نمیخوره
+عمو یونجون غلط کرد با بابات(اینگیلیسی)
_هی با من چیکار داری
+بلخره دوست توعه دیگه(اینگیلیسی)
×چی میگید شما دوتا؟
+هیچیمامان جان
_میسو این بچه ها رو ببین اونا هم همسن تو هستن اومدن مدرسه تو هم باید بری اونجا میتونی کلی دوست پیدا کنی
+بابات راست میگه دخترم
×چشم
"میسو از ماشین پیاده میشه میره دم مدرسه وقتی به در میرسه دستی برای هوسوک ا/ت تکون میده با راهنمایی میره کلاسشون پیدا میکنه رد صندلی میشینه همه دوست خودشونو دارن ولی میسو تنها نشسته که یکی در میزنه
(معلم÷ اونوو=)
÷بیا تو
=ببخشید خانم میتونم بیام تو
÷آره پسرم بیا
=ببخشید دیر کردم
÷اشکال نداره برو پیش مینسو بشین
=مینسو کیه؟
÷اوناهاش
=مرسی
"اونوو رفت نشست پیش مینسو زنگ تفریح خورد مینسو رو یکی از نیمکت های حیات نشست که اونوو اومد نشت کنارت
=هی دختر خانم
×بله
=بیا دوست باشیم
×با...باشه
=خب بیا بازی کنیم
×چی بازی
=قایم موشک
×باشه
<پرش زمانی بعد مدرسه>
ویو ا/ت
مدرسه میسو که تموم شد با سوبین رفتیم مدرسه دنبالش
تو بغل سوبین منتظر میسو بودیم که اومد
×مامانی بابایی
_+سلام دخترم
ا/ت میسو رو بغل کرد
_خب بابایی بگو ببینم دوست پیدا کردی
×اوهوم
÷میسو خدافظ
×خدافظ اونوو
دیدیش بابا اون دوستمه
+چقدر بانمک بود
_آره
خب دیگه بریم
بعد اون روز مینسو به عشق اونوو هم که شده میرفت مدرسه
پایان ببخشید چرت شد
سوبین
وقتی اولین روز مدرسه بچتونه
(میسو× ا/ت+سوبین_)
ا/ت ویو
امروز اولین روزی بود که میسو میخاست خیلی میترسید همش تقصیر سوبینه اون نزاشت من میسو رو بفرستم مهدکودک تا با فضا آدما آشنا بشه الان فقط به منو خودش اعضا عادت داره
صبحونه رو که خوردیم منو میسو رفتیم تا آماده شیم
داشتم یونیفورم میسو رو تنش میکردم که زبون باز کرد
×مامان میشه نرم؟
+نه دخترم نمیشه باید بری ولی قول میدم بعد مدرسه با عموها بابایی بیایم دنبالت خوبه
×ولی
_بچه ها حاظرید؟
×آره بابایی
+الان میایم تو برو ماشینو روشن کن
_باشه من رفتم
"سوبین رفت ماشین رو روشن کرد میسو لباسشو پوشید و با ا/ت رفتن سوار ماشین شدن به سمت مدرسه رفتن"
_خب رسیدیم
×بابا من نمیخام برم مدرسه
_بابا جون مدرسه خیلی جای خوبیه منم خیلی مدرسه رو دوست داشتم
×ولی عمو یونجون گفته درس مدرسه به درد نمیخوره
+عمو یونجون غلط کرد با بابات(اینگیلیسی)
_هی با من چیکار داری
+بلخره دوست توعه دیگه(اینگیلیسی)
×چی میگید شما دوتا؟
+هیچیمامان جان
_میسو این بچه ها رو ببین اونا هم همسن تو هستن اومدن مدرسه تو هم باید بری اونجا میتونی کلی دوست پیدا کنی
+بابات راست میگه دخترم
×چشم
"میسو از ماشین پیاده میشه میره دم مدرسه وقتی به در میرسه دستی برای هوسوک ا/ت تکون میده با راهنمایی میره کلاسشون پیدا میکنه رد صندلی میشینه همه دوست خودشونو دارن ولی میسو تنها نشسته که یکی در میزنه
(معلم÷ اونوو=)
÷بیا تو
=ببخشید خانم میتونم بیام تو
÷آره پسرم بیا
=ببخشید دیر کردم
÷اشکال نداره برو پیش مینسو بشین
=مینسو کیه؟
÷اوناهاش
=مرسی
"اونوو رفت نشست پیش مینسو زنگ تفریح خورد مینسو رو یکی از نیمکت های حیات نشست که اونوو اومد نشت کنارت
=هی دختر خانم
×بله
=بیا دوست باشیم
×با...باشه
=خب بیا بازی کنیم
×چی بازی
=قایم موشک
×باشه
<پرش زمانی بعد مدرسه>
ویو ا/ت
مدرسه میسو که تموم شد با سوبین رفتیم مدرسه دنبالش
تو بغل سوبین منتظر میسو بودیم که اومد
×مامانی بابایی
_+سلام دخترم
ا/ت میسو رو بغل کرد
_خب بابایی بگو ببینم دوست پیدا کردی
×اوهوم
÷میسو خدافظ
×خدافظ اونوو
دیدیش بابا اون دوستمه
+چقدر بانمک بود
_آره
خب دیگه بریم
بعد اون روز مینسو به عشق اونوو هم که شده میرفت مدرسه
پایان ببخشید چرت شد
۱۴.۳k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.