پارت سیزدهم
پارت سیزدهم
ا/ت ویو
داشتم میرفتم سمتشون که کوک اومد و دستم رو گرفت
وقتی رسیدیم سمتشون کوک گفت
کوک،، مادر و پدر این همون دختر ای هست که عاشقش شدم
ا/ت،، سلام از دیدنتون خوشبختم
م کوک،، او پس تو دختری هستی که دل کوک مون رو بردی (خنده)
ا/ت،، خجالت کشید (خنده)
پ کوک،، خب حالا نمیخوای بشینی
ا/ت نشست
م کوک،، ا/ت عزیزم حالا کجا باهم آشنا شدید ؟
ا/ت،، منو کوک داخل دانشگاه باهم آشنا شدیم
ا/ت ویو
بعد کلی حرف زدن موقع رفتن شد
ا/ت،، خب، خوشحال شدم که با همتون آشنا شدم ، من باید برم
پ کوک و م کوک ،، ماهم خوشحال شدیم دخترم
پ کوک ،، کوک عزیزم برو ا/ت رو تا خونه شون ببر
کوک،، چشم پدر
ا/ت،، خب خداحافظ
پ کوک و م کوک ،، خداحافظ عزیزم
=============================
پرش زمانی وقتی رسید خونه
ا/ت،، خب کوک بای 💜 ممنون که رسوندیم
کوک،، خواهش میکنم عشقم بای 💜
ا/ت ویو
رفتم داخل خونه به مامان و بابام سلام کردم و رفتم اتاقم لباس عوض کردم و خوابیدم...
کوک ویو
مادر و پدرم از ا/ت خوششون اومده بود و من از این مورد خوشحال بودم
داشتم میرفتم بالا که بخوام ولی با صدای پدرم برگشتم
پ کوک،، کوک تو از این دختره خوشا میاد ماهم خوشمون اومد اگر واقعا دوسش داری میریم با پدر و مادرش صحبت کنیم
حالا واقعا عاشقش شی؟
کوک،، آره خب واقعا دوسش دارم
پ کوک،، خب فردا شب با پدر و مادرش میریم صحبت کنیم فردا بهش بگو
کوک،، باشه حتما بهش میگم
کوک ویو
با این حرف بابام خیلی خوشحال شدم
رفتم و خوابیدم...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بچه ها خیلی نوشتم لایک کنید ❤️
ا/ت ویو
داشتم میرفتم سمتشون که کوک اومد و دستم رو گرفت
وقتی رسیدیم سمتشون کوک گفت
کوک،، مادر و پدر این همون دختر ای هست که عاشقش شدم
ا/ت،، سلام از دیدنتون خوشبختم
م کوک،، او پس تو دختری هستی که دل کوک مون رو بردی (خنده)
ا/ت،، خجالت کشید (خنده)
پ کوک،، خب حالا نمیخوای بشینی
ا/ت نشست
م کوک،، ا/ت عزیزم حالا کجا باهم آشنا شدید ؟
ا/ت،، منو کوک داخل دانشگاه باهم آشنا شدیم
ا/ت ویو
بعد کلی حرف زدن موقع رفتن شد
ا/ت،، خب، خوشحال شدم که با همتون آشنا شدم ، من باید برم
پ کوک و م کوک ،، ماهم خوشحال شدیم دخترم
پ کوک ،، کوک عزیزم برو ا/ت رو تا خونه شون ببر
کوک،، چشم پدر
ا/ت،، خب خداحافظ
پ کوک و م کوک ،، خداحافظ عزیزم
=============================
پرش زمانی وقتی رسید خونه
ا/ت،، خب کوک بای 💜 ممنون که رسوندیم
کوک،، خواهش میکنم عشقم بای 💜
ا/ت ویو
رفتم داخل خونه به مامان و بابام سلام کردم و رفتم اتاقم لباس عوض کردم و خوابیدم...
کوک ویو
مادر و پدرم از ا/ت خوششون اومده بود و من از این مورد خوشحال بودم
داشتم میرفتم بالا که بخوام ولی با صدای پدرم برگشتم
پ کوک،، کوک تو از این دختره خوشا میاد ماهم خوشمون اومد اگر واقعا دوسش داری میریم با پدر و مادرش صحبت کنیم
حالا واقعا عاشقش شی؟
کوک،، آره خب واقعا دوسش دارم
پ کوک،، خب فردا شب با پدر و مادرش میریم صحبت کنیم فردا بهش بگو
کوک،، باشه حتما بهش میگم
کوک ویو
با این حرف بابام خیلی خوشحال شدم
رفتم و خوابیدم...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بچه ها خیلی نوشتم لایک کنید ❤️
۴۶.۵k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.