به شعر دیگر امیدی نیست...
به شعر دیگر امیدی نیست...
وقتی زبانت را نمیفهمند...
دست به دامن کوله باری از کلمات اتو کشیده هم که بشوی...
احساست را به صلیب میکشند...
باید هر روز تکرار شوی از سر سطر...
یا دست دلت را بگیری...
و خودت را جایی میان نقاب بازی ادمک ها جا بگذاری...
وقتی زبانت را نمیفهمند...
دست به دامن کوله باری از کلمات اتو کشیده هم که بشوی...
احساست را به صلیب میکشند...
باید هر روز تکرار شوی از سر سطر...
یا دست دلت را بگیری...
و خودت را جایی میان نقاب بازی ادمک ها جا بگذاری...
۱۹۷
۲۱ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.