آن لب تب دار را یک بار بوسیدن شفاست
آن لب تب دار را یک بار بوسیدن شفاست
عشق را لای در و دیوار پنهان کرده ای
باغ گل را پشت مشتی خار پنهان کرده ای
.
ای لبانت کار دست نازنینان بهشت
راز بگشا،از چه رو رخسار پنهان کرده ای؟
.
آسمان تار است،می گویند امشب ماه را
پشت آن پیراهن گلدار پنهان کرده ای
.
صد غزل از من بگیر و یک نظر بر من ببخش
آن چه را در لحظه ی دیدار پنهان کرده ای
.
آن لب تب دار را یک بار بوسیدن شفاست
وای از این دارو که از بیمار پنهان کرده ای....
.
روزگار ای روزگار آن روزی نایاب را
در کدامین حجره ی بازار پنهان کرده ای؟
ناصر حامدی
عشق را لای در و دیوار پنهان کرده ای
باغ گل را پشت مشتی خار پنهان کرده ای
.
ای لبانت کار دست نازنینان بهشت
راز بگشا،از چه رو رخسار پنهان کرده ای؟
.
آسمان تار است،می گویند امشب ماه را
پشت آن پیراهن گلدار پنهان کرده ای
.
صد غزل از من بگیر و یک نظر بر من ببخش
آن چه را در لحظه ی دیدار پنهان کرده ای
.
آن لب تب دار را یک بار بوسیدن شفاست
وای از این دارو که از بیمار پنهان کرده ای....
.
روزگار ای روزگار آن روزی نایاب را
در کدامین حجره ی بازار پنهان کرده ای؟
ناصر حامدی
۱۰.۴k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲