پارت۲۹

#پارت۲۹
_راست میگی
(میزاره تو سایت مدرسه)
+گذاشتی بریم
_اره بریم
+یوری
_هوم(خابالو)
+چته
_مثل چی خوابم میاد(همراه با خمیازه میگه)
+رفتیم خونه میخوابی
_رسیدیم
+نه تازه راه افتادیم
_اح زودتر برو دی.....(گوشیش زنگ میخوره)
+کیه
_میا
شروع مکالمه
_ها
÷کجایی خر
_توی راه خونه
÷عه توهم داری برمگیردی
_نه فقط تو داری برمیگردی
÷کم مزه بریز تهیونگ زنگ میزنه به گوشی جونگکوک جواب نمیده گوشی رو بده بهش کار داره
_جونگکوک چیه چه زود پسر خاله شدی باید بگی اقای جئون
÷باشه بابا حالا گوشی رو بده به اقای جئون
_باشه
(گوشی رو میده به جونگکوک و شروع مکالمه تهیونگ و جونگکوک)
×چرا جواب نمیدی
+نشنیدم بگو
×اون روز که اومدی خونه ما یادته
+اوهوم
×قرار گذاشتیم امروز بیایم خونه شما
+خاک تو سر گشنت کنم باشه بیا
×بیشور
(پایان مکالمه)
_چی میگفت
+فضولی جوجه
_اره فضولم چی میگفت
+هیچی میخوان امروز بیان عمارت
_عمارت تو
+نه عمارت تو اره دیگه
_اعصاب نداریا
+من واسه تو اعصاب دارم جوجه
_نرسیدیم
+نه
_الان چی
+نه
_رسیدیم
+نه
_پس کی میرسیم
+بیا رسیدیم بزار در باز بشه بریم تو
_نه نمیخواد همینجا پیاده میشم میرم تو
+باش
_من رفتم(از ماشین پیاده میشه بدو بدو میره تو)
ویو جونگکوک
ماشین رو پارک کردم اومدم تو از اجوما پرسیدم یوری کجاس که گفت روی کاناپس رفتم پیشش بغلش کردم بردمش تو اتاق خودم لباس های خودم رو عوض کردم لباسای اونم عوض کردم رفتم پایین اب خوردم اومدم بالا بغلش کردم و خوابیدم
ویو یوری
همین از ماشین پیاده شدم بدو بدو اومدم تو دیگه حوصله نداشتم از پله ها برم بالا روی کاناپه خوابیدم وقتی از خواب پاشدم دیدم توی اتاق جونگکوکم اخه این چرا انقدر مهربونه ولی لباسام عوض شده بود یعنی اون عوض کرده بود داشتم با خودم درگیر بودم که اون عوض کرده که صداش اومد
+اره من عوض کردم حالاهم تو نمیخوای بخوابی بزار من بخوابم
_چرا عوض کردی
+چون با اونا راحت نمیتونستی بخوابی
_ایششش(میخواد بره)
+کجا بیا اینجا
_ها
+بیا بغلم ببینم(دست یوری رو میکشه که یوری میوفته بغلش)
_ای جونگکوک(میخنده)
+بغلم بمون من بخوابم
_باشه
+عافرین(چشاشو میبنده)
_چرا انقدر جذابه(توی دلش)
+اون جوری نگام نکن
_چجوری
+یوری خیلی قشنگ نگام میکنی(سر یوری رو میبوسه)
_استاد لاس زدن جئون جونگکوک

[نکته ای که یادم رفت بهتون بگم جونگکوک واسه یوری گوشی خریده]