کاش می شد برای تو کاری کنم.
کاش میشد برای تو کاری کنم.
برای اینکه لبخند بزنی،
برای اینکه خوب شوی،
برای اینکه حال جهان تو خوب باشد.
کاش میشد باری از روی شانههای تو بردارم.
که دلم میگیرد از غم این روزهای تو، که رنج میکشم از رنجهای عمیقی که میکشی.
کاش آغوش من شفابخش بود،
که بغلت میگرفتم و خوب میشدی،
که میبوسیدمت و دردهای تو تمام میشد.
دلم گرفته از دستها،
از دهان،
از شانهها،
از آغوشم،
لعنت به من
که دارمشان و
هنوز تو غمگینی ...
پ.ن:هرگز از اندازه احساس من چیزی نپرس
بی نهایت را به هر شکلی شمردن ساده نیست...
#از_من_به_همسرم
برای اینکه لبخند بزنی،
برای اینکه خوب شوی،
برای اینکه حال جهان تو خوب باشد.
کاش میشد باری از روی شانههای تو بردارم.
که دلم میگیرد از غم این روزهای تو، که رنج میکشم از رنجهای عمیقی که میکشی.
کاش آغوش من شفابخش بود،
که بغلت میگرفتم و خوب میشدی،
که میبوسیدمت و دردهای تو تمام میشد.
دلم گرفته از دستها،
از دهان،
از شانهها،
از آغوشم،
لعنت به من
که دارمشان و
هنوز تو غمگینی ...
پ.ن:هرگز از اندازه احساس من چیزی نپرس
بی نهایت را به هر شکلی شمردن ساده نیست...
#از_من_به_همسرم
۱۰۳.۸k
۰۶ فروردین ۱۴۰۰