وقتی مدل بودی و جیمین رئیست

وقتی مدل بودی و جیمین رئیست ❤️‍🩹


پارت ۲۰🌊

ویو ات...
و تصمیم گرفتم تا برم دوش بگیرم رفتم تو حموم و لباسام رو کامل دراوردم و میخواستم دوش آب رو باز کنم که در حموم باز شد و چیزی که نباید می دیدم رو دیدم....


ویو جیمین‌...
از اتاق بیرون اومدم رفتم چند تا چیز برای خوردن آوردم و اومدم خونه که دیدم یونا نیست مگه بهش نگم از جاش تکون نخوره اهههه ولش تا وقتی بر میگرده برم دوش بگیره همه لباسام رو دراوردم بجز ماسکم و رفتم تو حموم که....

_چیغغغغغغغ
×ببخشیددد
_برو بیروننننن
×باش باش اراممممم

و رفتم بیرون ....

ویو ات....
وایییییی نهههههه چرا باید لخت همو ببینیم اخههههههه ایییییی خدا چرا من یکمم شانس ندارم(از این شانس بهتر گلم تازه قراره اتفاقای بهتری هم بیوفته عسیسم😁)
حمومم که تموم شد لباس پوشیدم و رفتم بیرون حالا چجوری باید باهاش چشم تو چشم بشم وایییی..

×میگم چیز من چیزی ندیدم ببخشید ندونستم اونجایی
_چیز منم چیزی ندیدم نه اشکالی نداره یادم رفت حمومو قفل کنم
×هممم اشکال نداره الان مهم تخته
_هاااا
×میگم تخت یه نفرس چیکار کنیم
_تو برو زمین بخواب
×نخیر من رو تخت میخوابم
_نه
×آره
_نه
×آره
و همینگونه ادامه دارد....میلیون ها سال بعد(به شوخی)
×ایییی باشه باشه تو رو تخت بخواب
_هه دیدی برنده شدم
×نظار نظرمو عوض کنم
_ایییی باش شب بخیر
×شب بخیر

ورفتم تا بخوابم...

نصفه شب ویو جیمین....
زمین خیلی سرد و خشک بود یونا هم جا داشت برای همین رفتم کنارش خوابیدم....

۲ساعت بعد...
که هردو چیزی رو روی لبای خودشون حس کردن....

حیح جای بدی کات کردم ساری ولی این دومین پارت هدیه دوستان گل الان سومی هم میزارم🫡😉

yona_park