عطر دست هایت

عطر دست هایت
موهایم را پریشان تر میکند
و رد انگشتانت
شمال و جنوب آغوشم را
بهم میریزد

ای کاش بودی ...
و می دیدی
که چه جنگی برپا شده
بین من و رویای محالت
دیدگاه ها (۱)

من و دلتنگیبه کوچه خاطره ها چنگ می زنیمجای هر خاطره یک بغض ...

امشب با باران، همزاد تو، نجوا ها دارم با یاد توای روح شبنم د...

کبریت

این روزها...

بعد از تو یعنی بیداری به انضمام خواب هایی که داشتم تو را در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط