the nightmare
the nightmare
part 2
از وقتی اون یارو هوسوکو تهدید به مرگ کرده بود، یه ثانیه عم ارامش نداشتی.
حتی چندبارم با هوسوک دعوا کرده بودی. اون میگفت داری زیاده روی میکنی ولی تو اینجوری فکر نمیکردی
_پرنسس؟
+بله
_چرا نشستی؟
+خوابم نبرد هوسوک
_بازم کابوس دیدی؟
بغضت نذاشت حرف بزنی. سرتو به نشونه اره تکون دادی.
_داری گریه میکنی؟
این دفعه سرتو به نشونه نه تکون دادی.
از پشت بغلت کردو سرشو برد تو گردنت.
همین لازم بود تا تو بغلش رهاشیو هق هقت بزنه بالا.
_عیب نداره، گریه نکن
اشکاتو پاک کردی.
_همونقدر که نمیخوای از دستم بدی، منم نمیخوام از دستت بدم.
_همه جا با نگهبان و بادیگارد پر شده پلیسم دنبالشه، من نمیخوام بخاطر چرتو پرتای یه ادم مریض خودتو اذییت کنی باشه؟
سرتو تکون دادی.
_میخوای برام بگی چه خوابی دیدی؟
بغضت بیشتر شد.
_نه دیگه قرار نشد دوباره گریه کنی
و بغلت کردو موهاتو ناز کرد.
_میخوای بریم با هم کیمچی درست کنیم واسه صبحونه؟
سرتو به نشونه اره تکون دادی.
رفتید تو اشپزخونه. اهنگ دینامیتو گذاشتیدو هم اشپزی کردید هم سایکو بازی...
part 2
از وقتی اون یارو هوسوکو تهدید به مرگ کرده بود، یه ثانیه عم ارامش نداشتی.
حتی چندبارم با هوسوک دعوا کرده بودی. اون میگفت داری زیاده روی میکنی ولی تو اینجوری فکر نمیکردی
_پرنسس؟
+بله
_چرا نشستی؟
+خوابم نبرد هوسوک
_بازم کابوس دیدی؟
بغضت نذاشت حرف بزنی. سرتو به نشونه اره تکون دادی.
_داری گریه میکنی؟
این دفعه سرتو به نشونه نه تکون دادی.
از پشت بغلت کردو سرشو برد تو گردنت.
همین لازم بود تا تو بغلش رهاشیو هق هقت بزنه بالا.
_عیب نداره، گریه نکن
اشکاتو پاک کردی.
_همونقدر که نمیخوای از دستم بدی، منم نمیخوام از دستت بدم.
_همه جا با نگهبان و بادیگارد پر شده پلیسم دنبالشه، من نمیخوام بخاطر چرتو پرتای یه ادم مریض خودتو اذییت کنی باشه؟
سرتو تکون دادی.
_میخوای برام بگی چه خوابی دیدی؟
بغضت بیشتر شد.
_نه دیگه قرار نشد دوباره گریه کنی
و بغلت کردو موهاتو ناز کرد.
_میخوای بریم با هم کیمچی درست کنیم واسه صبحونه؟
سرتو به نشونه اره تکون دادی.
رفتید تو اشپزخونه. اهنگ دینامیتو گذاشتیدو هم اشپزی کردید هم سایکو بازی...
۱.۱k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.