یک بار برایم نوشتی دوستت دارم
یک بار برایم نوشتی دوستت دارم ...
من هزار بار خواندمش ،
هزار بار ضربان قلبم بالا گرفت...
هزار بار نفس در سینه ام برید
هزار بار در وجودم ریشه کرد...
انگار که هزار بار شنیده ام ،
انگار که هزار بار نوشته ای ...
یک بار در آغوشت کشیدم
هزار بار خوابش را دیدم ،
هزار بار تب کردم
هزار بار آرام گرفتم
انگار که هزار بار در آغوشم بوده ای ...
تو یک بار دروغ گفتی
من دروغت را هزار بار تکرار کردم ،
هزار بار رویا ساختم
هزار بار باور کردم
انگار خانه ام را روی آب ساخته باشم ...
تو یک بار نبودی
من هزار بار دنبالت گشتم ،
هزار بار خاموش بودی
هزار بار به در بسته خوردم ،
هزار بار دلم گرفت
انگار که تمام هزارانم را باخته باشم ...
و اما یک باره در دلم فرو ریختی
و من که تو را هزار بار زندگی کرده بودم هزار بار مُردم ...
تو همیشه همان یک بودی
یک دوستی ، یک تب ، یک رابطه ، یک تجربه
و این من بودم که از " یک" ، هزار ساخته بودم ...
من هزار بار خواندمش ،
هزار بار ضربان قلبم بالا گرفت...
هزار بار نفس در سینه ام برید
هزار بار در وجودم ریشه کرد...
انگار که هزار بار شنیده ام ،
انگار که هزار بار نوشته ای ...
یک بار در آغوشت کشیدم
هزار بار خوابش را دیدم ،
هزار بار تب کردم
هزار بار آرام گرفتم
انگار که هزار بار در آغوشم بوده ای ...
تو یک بار دروغ گفتی
من دروغت را هزار بار تکرار کردم ،
هزار بار رویا ساختم
هزار بار باور کردم
انگار خانه ام را روی آب ساخته باشم ...
تو یک بار نبودی
من هزار بار دنبالت گشتم ،
هزار بار خاموش بودی
هزار بار به در بسته خوردم ،
هزار بار دلم گرفت
انگار که تمام هزارانم را باخته باشم ...
و اما یک باره در دلم فرو ریختی
و من که تو را هزار بار زندگی کرده بودم هزار بار مُردم ...
تو همیشه همان یک بودی
یک دوستی ، یک تب ، یک رابطه ، یک تجربه
و این من بودم که از " یک" ، هزار ساخته بودم ...
- ۱.۶k
- ۲۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط