دی!!!
دی!!!
سلام ماه من!
تو باز هم آمدی...بدون خلف وعده ای....حتی یک روز..
و بنگر که حضورت چگونه پاییز را گریزان کرد...
لیکن...بعد از آنهمه جانستانی که از برگها نمود...
تقصیری هم ندارد!!
مقتضای ذات اوست...
و برای اولین بار در خاطرم آوردی...ابتدای آن روزهای سخت را..
که چه بی رحمانه دستانم یکباره سرما را احساس کرد...
بگذریم!!
این بار با خود چه آورده ای؟! سرما!!
ننه سرما را هم آوردی؟!
کاش حال و هوای یخ زده ات منقبض کند...
این همه آشوب و حرارتی را که در مغز و قلبم جولان می دهد
و کاش سوز سرمای تو...ای ماه من...به یاریم شتابد تا درد بی دردیم را کمرنگ کند
فقط در خاطرت باشد...
به غنچه ی نو شکفته باغ یاران آسیبی نرسانی
که یاران با وفا...
همان کیمیای سعادتند
سلام ماه من!
تو باز هم آمدی...بدون خلف وعده ای....حتی یک روز..
و بنگر که حضورت چگونه پاییز را گریزان کرد...
لیکن...بعد از آنهمه جانستانی که از برگها نمود...
تقصیری هم ندارد!!
مقتضای ذات اوست...
و برای اولین بار در خاطرم آوردی...ابتدای آن روزهای سخت را..
که چه بی رحمانه دستانم یکباره سرما را احساس کرد...
بگذریم!!
این بار با خود چه آورده ای؟! سرما!!
ننه سرما را هم آوردی؟!
کاش حال و هوای یخ زده ات منقبض کند...
این همه آشوب و حرارتی را که در مغز و قلبم جولان می دهد
و کاش سوز سرمای تو...ای ماه من...به یاریم شتابد تا درد بی دردیم را کمرنگ کند
فقط در خاطرت باشد...
به غنچه ی نو شکفته باغ یاران آسیبی نرسانی
که یاران با وفا...
همان کیمیای سعادتند
۳۵۶
۰۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.