همین دیشب تو پُر کردی ، خیالم را از آغوشت
همین دیشب تو پُر کردی ، خیالم را از آغوشت
تنت را سفت چسبیدم ، شدم همرنگِ تن پوشت
گرفتی دست من را سویِ باغ مویِ خود بردی
چنان آهو دَویدی و دَویدم ، دوش بر دوشت
نفسهایت شرابم بود و من دائم به نوشیدن
زدی ناگه به جانِ من ، شدم سرمست و مدهوشت
تو شمع و من چو پروانه طوافت کردم و گفتم :
دو بالم را نسوزانی ! نگردم من فراموشت !
به من هرگز نگو خوابم که از این جمله بیزارم
شدی آتش در افکارم ، ندارم قصدِ خاموشت
به پایان آمد این رویا ، ولی ای کاش میگفتم :
تو را من دوستت دارم ، هزاران بار در گوشت
#عاشقانه
تنت را سفت چسبیدم ، شدم همرنگِ تن پوشت
گرفتی دست من را سویِ باغ مویِ خود بردی
چنان آهو دَویدی و دَویدم ، دوش بر دوشت
نفسهایت شرابم بود و من دائم به نوشیدن
زدی ناگه به جانِ من ، شدم سرمست و مدهوشت
تو شمع و من چو پروانه طوافت کردم و گفتم :
دو بالم را نسوزانی ! نگردم من فراموشت !
به من هرگز نگو خوابم که از این جمله بیزارم
شدی آتش در افکارم ، ندارم قصدِ خاموشت
به پایان آمد این رویا ، ولی ای کاش میگفتم :
تو را من دوستت دارم ، هزاران بار در گوشت
#عاشقانه
۴۸۴
۱۶ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.