.
.
کاش می شد برای همیشه رفت ؛
به سکوت و آرامش یک خانه ی روستایی ...
هر صبح ، لا به لای بوی کاهگل ، زیر سایه ی درخت گردو نفس کشید ، آرامش گل های بنفشه را بغل کرد و با نوازش بالهای پروانه ، آرام شد .
کاش می شد جای ساکتی رفت و با احساس های خوبِ جهان ، خلوت کرد .
اینجا دلت می گیرد از بی مهریِ آدم ها ،
آدم هایی که مدام ، در حالِ دویدن اند ؛
برای رسیدن به قافله ای که مدتهاست کلّ آرامشِ این شهر را دزدیده ...
باید کوچ کرد به جایی که کوچه های خاکی اش بوی نابِ زندگی می دهند و در دلِ سادگیِ خانه هایش می توان عاشق بود و هر شب با خیالِ درختان گیلاس خوابید ... نرگس_صرافیان_طوفان .
کاش می شد برای همیشه رفت ؛
به سکوت و آرامش یک خانه ی روستایی ...
هر صبح ، لا به لای بوی کاهگل ، زیر سایه ی درخت گردو نفس کشید ، آرامش گل های بنفشه را بغل کرد و با نوازش بالهای پروانه ، آرام شد .
کاش می شد جای ساکتی رفت و با احساس های خوبِ جهان ، خلوت کرد .
اینجا دلت می گیرد از بی مهریِ آدم ها ،
آدم هایی که مدام ، در حالِ دویدن اند ؛
برای رسیدن به قافله ای که مدتهاست کلّ آرامشِ این شهر را دزدیده ...
باید کوچ کرد به جایی که کوچه های خاکی اش بوی نابِ زندگی می دهند و در دلِ سادگیِ خانه هایش می توان عاشق بود و هر شب با خیالِ درختان گیلاس خوابید ... نرگس_صرافیان_طوفان .
۸.۲k
۱۸ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.