وانشات "عاشق بودن جرم نیست"
وانشات "عاشق بودن جرم نیست"
pt: 14
از ماشین پیاده شدم و سریع رفتم پیش کیم جو
ا.ت: سلام کیم
کیم: سلام ا.ت
ا.ت: چه منظره دیدنی داره
کیم: اوهوم
استاد: بچه ها برید تو کلبه هاتون
بچه ها: باشه استاد
منو تهیونگ رفتیم تو کلبه خودمون(عکسشو واستون میزارم)
وسایل هامون رو یه طرف گذاشتیم
من خواستم برم بیرون که تهیونگ دستمو گرفت
ا.ت: چیکار میکنی
تهیونگ: کارت دارم*خنده شیطانی
هی من رفتم عقب هی اون میومد جلو که به دیوار خوردم تهیونگ منو با دستاش زندونی کرد(خدایا خودت مارو ببخش استغفرالله)
چشامو بستم یه چیز نرم رو روی لبام حس کردم وقتی چشامو باز کردم لبم رو لب تهیونگ بود بعد یه دقیقه از هم جدا شدیم
ا.ت: چ.. چرا اینکارو کردی
تهیونگ: چون دوست دارم
بغلم کرد منم محکم فشارش دادم
ا.ت: واقعا به یه بغل نیاز داشتم ممنون
تهیونگ: خواهش میکنم عشقم
سریع از کلبه رفتم بیرون رفتم پیش کیم
کیم: ا.ت..... ا.ت چرا نفس نفس میزنی حالت خوبه
ا.ت: خوبم خوبم
کیم: بیا بریم قدم بزنیم
ا.ت: بش
دست کیم رو گرفتم داشتیم قدم میزدیم که نگاه سنگینی رو روی خودم حس کردم وقتی به دور و برم نگاه کردم دیدم تهیونگ بهم نگاه میکنه وقتی دید من دارم نگاش میکنم سریع به آسمون نگاه کرد
ا.ت:*خنده ریز
کیم: چیشده؟
ا.ت: هیچی
*ویو تهیونگ *
داشتم به ا.ت نگاه میکردم که یهو دیدم داره نگام میکنه منم سریع سرم رو بالا انداختم و به آسمون نگا کردم
استاد: بچه همتون جمع شید کارتون دارم
سریع رفتیم پیش استاد
استاد: بچه ها ما برای امشب چند تا چیز آماده کردیم ولی باید همتون همکاری کنید
بچه ها: بله استاد
استاد: همتون برید و چوب خشک جمع کنید چندتاتون با من بیاید
بچه ها: بله استاد
یاح یاح بازم خماری
شرط
30 لایک♥
و🤌
20 کامنت✌🏿
تا شرط ها کامل نشه نمیزارم😈
pt: 14
از ماشین پیاده شدم و سریع رفتم پیش کیم جو
ا.ت: سلام کیم
کیم: سلام ا.ت
ا.ت: چه منظره دیدنی داره
کیم: اوهوم
استاد: بچه ها برید تو کلبه هاتون
بچه ها: باشه استاد
منو تهیونگ رفتیم تو کلبه خودمون(عکسشو واستون میزارم)
وسایل هامون رو یه طرف گذاشتیم
من خواستم برم بیرون که تهیونگ دستمو گرفت
ا.ت: چیکار میکنی
تهیونگ: کارت دارم*خنده شیطانی
هی من رفتم عقب هی اون میومد جلو که به دیوار خوردم تهیونگ منو با دستاش زندونی کرد(خدایا خودت مارو ببخش استغفرالله)
چشامو بستم یه چیز نرم رو روی لبام حس کردم وقتی چشامو باز کردم لبم رو لب تهیونگ بود بعد یه دقیقه از هم جدا شدیم
ا.ت: چ.. چرا اینکارو کردی
تهیونگ: چون دوست دارم
بغلم کرد منم محکم فشارش دادم
ا.ت: واقعا به یه بغل نیاز داشتم ممنون
تهیونگ: خواهش میکنم عشقم
سریع از کلبه رفتم بیرون رفتم پیش کیم
کیم: ا.ت..... ا.ت چرا نفس نفس میزنی حالت خوبه
ا.ت: خوبم خوبم
کیم: بیا بریم قدم بزنیم
ا.ت: بش
دست کیم رو گرفتم داشتیم قدم میزدیم که نگاه سنگینی رو روی خودم حس کردم وقتی به دور و برم نگاه کردم دیدم تهیونگ بهم نگاه میکنه وقتی دید من دارم نگاش میکنم سریع به آسمون نگاه کرد
ا.ت:*خنده ریز
کیم: چیشده؟
ا.ت: هیچی
*ویو تهیونگ *
داشتم به ا.ت نگاه میکردم که یهو دیدم داره نگام میکنه منم سریع سرم رو بالا انداختم و به آسمون نگا کردم
استاد: بچه همتون جمع شید کارتون دارم
سریع رفتیم پیش استاد
استاد: بچه ها ما برای امشب چند تا چیز آماده کردیم ولی باید همتون همکاری کنید
بچه ها: بله استاد
استاد: همتون برید و چوب خشک جمع کنید چندتاتون با من بیاید
بچه ها: بله استاد
یاح یاح بازم خماری
شرط
30 لایک♥
و🤌
20 کامنت✌🏿
تا شرط ها کامل نشه نمیزارم😈
۴۷.۰k
۰۹ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.