قبل از اینکه بیاد میدونستم نفر اول زندگیش نیستم

قبل از اینکه بیاد میدونستم نفر اول زندگیش نیستم...
بهرحال هرکس تو این سن و سال میاد سراغ آدم، قبلترش احساسات درگیر شده ای داشته...
وقتی نزدیکتر شدیم فکر میکردم نفر دومم...
گذشت تا از یه عشق قدیمی خبردار شدم...
یه روز بهش گفتم برام تعریف کن...
یکساعت توی پارک قدم زدیم و آخرش فهمیدم در خوشبینانه ترین حالت سومم...
همون زمان اولی رو بلاک کردم...
بهش حسودیم میشد...
نبود اما کسی بود که اینهمه سال توی دلش مونده بود...
چندشب قبل رفتم و یواشکی وارد صفحه اش شدم...
خوب نگاهش کردم...
شاید تنها آدمی که دلم میخواست جاش باشم همین اولی بود...
کسی که سالها بتونه مرجع عاشقانه های یارجان باشه حتما آدم خوشبختیه حتی اگه ندونه...
ازش بدم اومد...
صفحه اش رو بستم و بیرون اومدم...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
#به_وقت_سردرد
#به_وقت_خوابالودگی
دیدگاه ها (۷)

یه جاهایی تو زندگی مجبوری به انتخاب چیزی که اصلا خواسته خودت...

دلتنگی شبها زورش بیشتر است...خیلی خیلی بیشتر...

یه جایی تو زندگی به سطحی میرسی که نسبت به همه مسایل زندگی اح...

اجرای قطعه کویر

part ¹³ویو ا.تموقعیت قشنگی بودالبته اگه توی این وضعیت نبودما...

رمان فیک پارت 6پیامو باز کردم نوشته بود اگه میخوای قاتل پدر ...

خون آشام عزیز (75)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط