P
P14💫
-الهی بمیرم برات بابایی خیلی دردت گرفت؟
&خدا نتونه
-فرشته کوچلوم چونکه میدونستم قراره دردت بگیره برات خوراکی آوردم تا حالت بهتر بشه بیا فندوقم
&وایی اینا برای منه{ذوق}
-اره عزیزدلم
&ملسی بابایی جونم {بغلش میکنه}
-خواهش میکنم پرنسس{محکم بغلش میکنه و میبوستش}
&خیلی دوست دارم بابا
-منم همینطور کوچولوی من الانم اینارو بخور که باید بخوابیم دیر وقته
&چشم
{یکم بعد}
-بخوابیم عزیزم؟
&اره من دیگه خیلی خوابم میاد{سرشو فرو میکنه تو سینش}
-خیلی خوب دخترم وایسا دراز بکشم خوب بیا بغل بابایی
&{میره بغلش}
-بخواب راپونزل من
&چی؟
-بخواب
&نه اون نه
-راپونزل؟
&اره
-خوب چی عجیبه برات فسقل
&تا حالا کسی بهم این لقبو نداده بود
-عه واقعا
&اره اصلا چرا اینو بهم گفتید
-خوب تو موهات بلنده طلایی هم هست و خیلیم خوشگلی
&لبخند لثه ی>>>
-یه بار دیگه بخند
&{میخنده}
-وایی دلم لک زده بود برای این خنده هات {تو بغلش محکم فشارش میده}
&واقعا
-اوهم
&این لبخندم به شما کشیده
-اره ولی فقط این ویژگیت به من کشیده تو خیلی خوشگلی اما به من نرفتی
&چرا اتفاقا اگه خوشگلم لاسم به شما رفتم چونکه شما خیلی جذابین
-الهی من فدای این دختر شیرین زبونم برم
&خدا نتونه بابایی جونم
-بخوابیم
&باشه
-چشمای خوشگلتو ببند بخواب دیگه {آروم چشماشو میبوسه و موهاشو نوازش میکنه}
&بابایی
-بله
&میشه یه چیزی بخوام
-البته که میشه بگو
&میشه برام لالایی بخونید
-لالایی؟
&اره
-چرا که نه تو چشماتو ببند تا برات لالایی بخونم
&چشم{چشماشو میبنده و بیشتر شوگا رو بغل میکنه}
-{با صدای که خدا بوسیدتش لالایی میخونه}
&{با لبخند به لالایی گوش میده و خوابش میگیره}
-{اونم با یوری میخوابه}
ادامه دارد...
-الهی بمیرم برات بابایی خیلی دردت گرفت؟
&خدا نتونه
-فرشته کوچلوم چونکه میدونستم قراره دردت بگیره برات خوراکی آوردم تا حالت بهتر بشه بیا فندوقم
&وایی اینا برای منه{ذوق}
-اره عزیزدلم
&ملسی بابایی جونم {بغلش میکنه}
-خواهش میکنم پرنسس{محکم بغلش میکنه و میبوستش}
&خیلی دوست دارم بابا
-منم همینطور کوچولوی من الانم اینارو بخور که باید بخوابیم دیر وقته
&چشم
{یکم بعد}
-بخوابیم عزیزم؟
&اره من دیگه خیلی خوابم میاد{سرشو فرو میکنه تو سینش}
-خیلی خوب دخترم وایسا دراز بکشم خوب بیا بغل بابایی
&{میره بغلش}
-بخواب راپونزل من
&چی؟
-بخواب
&نه اون نه
-راپونزل؟
&اره
-خوب چی عجیبه برات فسقل
&تا حالا کسی بهم این لقبو نداده بود
-عه واقعا
&اره اصلا چرا اینو بهم گفتید
-خوب تو موهات بلنده طلایی هم هست و خیلیم خوشگلی
&لبخند لثه ی>>>
-یه بار دیگه بخند
&{میخنده}
-وایی دلم لک زده بود برای این خنده هات {تو بغلش محکم فشارش میده}
&واقعا
-اوهم
&این لبخندم به شما کشیده
-اره ولی فقط این ویژگیت به من کشیده تو خیلی خوشگلی اما به من نرفتی
&چرا اتفاقا اگه خوشگلم لاسم به شما رفتم چونکه شما خیلی جذابین
-الهی من فدای این دختر شیرین زبونم برم
&خدا نتونه بابایی جونم
-بخوابیم
&باشه
-چشمای خوشگلتو ببند بخواب دیگه {آروم چشماشو میبوسه و موهاشو نوازش میکنه}
&بابایی
-بله
&میشه یه چیزی بخوام
-البته که میشه بگو
&میشه برام لالایی بخونید
-لالایی؟
&اره
-چرا که نه تو چشماتو ببند تا برات لالایی بخونم
&چشم{چشماشو میبنده و بیشتر شوگا رو بغل میکنه}
-{با صدای که خدا بوسیدتش لالایی میخونه}
&{با لبخند به لالایی گوش میده و خوابش میگیره}
-{اونم با یوری میخوابه}
ادامه دارد...
- ۱۳.۱k
- ۰۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط