یادم رف اینو پست کن_

꧁پارت ۴۲꧂

کاگتوکی تعادلشو از دست میده و هنگام تکون خوردن قایل به پشت میفته یعنی درست روی هوتوکه، صورت کاگتوکی به شدت با صورت هوتوکه برخورد میکنه و لب هاش به گوشه لب هوتوکه برخورد میکنه
کاگتوکی: "اخخخخعههه"
هوتوکه اه ناله ارومی بیرون میده
هوتوکه: "جناب پات رو بد جایی گذاشتیا... "
همون لحظه کاگتوکی با گونه های سرخ به عقب میپره و از هوتوکه فاصله میگیره
هوتوکه و ایری به شدت میخندن و بجز یومه همه متوجه نکته این اتفاق شدن
چند دقیقه پر تنش میگذره و کم کم خورشید ناپدید میشه، خورشیدی کاملا دیدنی در دریا فرو میرود و اسمان را به رنگ سرخ خود رها میکند
چشمان یومه به موج هایی که میدخشند دوخته شده، انگشتانش رو به آب میزنه...موجی عجیب ولی اروم رد میشه ماهی های درخشان به ترتیب در میان انگشتان یومه و قایق رد میشن کاگتوکی و ایری با ذوقی کودکانه صحنه رو تماشا میکنند...اما هوتوکه...به بازتابی نور سرخ خورشید بر صورت یومه خیره شده چشمان یومه آب و ماهی ها را دنبال میکرد درحالی که انگار هوتوکه جهان را در چشمان یومه میدید لبخندش اسوده...که هنوز زمان داره که کنارش باشه...کی بگویم فقط تو را میخواهم نه هر چه دارم را؟ ثانیه ها میگذره و چشم ها بیشتر غرق میشن غرقی که انگار از خوشبخیه...اما چشمان هوتوکه چیزی رو پنهان میکنه که درحال سرازیر شدنه...کلماتی که هر ثانیه از میان زبانش فرار میکنند و دستانی که فقط به سمت او دراز شدن....اما تا کی؟...تا اخر؟شاید...
با تاریک شدن هوا همه برمیگردن،هوتوکه از یومه درخواست میکنه به پشت درخت بزرگ که خشک شده بیاد چون یه کار مهم داره...یومه با هوتوکه میاد...یک دست هوتوکه پشتش پنهانه...انگار یچیزی پشتش قایم کرده...و اون فقط یه حلقه هست...!
(ادامه دارد)
دیدگاه ها (۵)

꧁پارت ۴۳꧂حلقه ای که با ارزو ها میدرخشید...حلقه ای که از اول ...

آرت/اوسی/نائیریکا/نقاشی دیجیتال

هیچی فقط میخواستم بگم تولدم مبارک حال نداشتم چیز خوبی بکشم

ارت/اوسی/آری/اکاری/ارت مشترک/نقاشی دیجیتال

p22شب شده بود. ساحل خلوتِ خلوت. آتیش جلوشون جرقه‌جرقه می‌کرد...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉  ¹¹..چند لحظه به قیافه سرخ منو دا...

"رقابت مرگبار در بهشت"هواسنگین بود،جنگل اسرارآمیز باهرقدم ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط