هینجوری باهاش حرف بزن تا برسیم
_هینجوری باهاش حرف بزن تا برسیم
نزدیک بودیم ا.ت هنوز داشت هق هق میکرد دسمت بردم سمت پیشونیش ببینم تبش چطوره ؟
بهتر بود ولی هنوز یذره داغ ا.ت ببین منو. اصلا هیچکاری نمیکرد جز گریه اخه سوهو تو چجوری ارومش میکنی عین خر داره بیرونو تکاه میکنی
÷یااا
_کوفت ا.ت ددی رو نگاه کن ببین منو ..نگام کرد ..چرا داری گریه میکنی هوم این گاو هم که خوبه بره پیش دوست دخترش ۳ بار دختر بدبختو میکنه
÷یاااااااا کوفتت چرا اینو میگی
_برو بابا اگه دروغه
÷خب نه ولی
_بیا دیدی
+خنده )
_اخ بلخره خندیدی
÷هوم به داداشت میخندی خاک تو اون سرت
_سوهو همیچین با پشت دست میزنم تو دهنت که نفهمی از کجا خوردی این چه طرز حرف زدن با خواهرته
÷حسود
_چی چی و حسود اخه
+ای بابا عین خروس جنگی ها بهم نیافتین رسیدم سوهو پیاده شد و یونا خوابش برده برود پس بغلش کرد و داشتم میفرتن گفتم سوهو مراقب باش لطفا
÷باشه عزیزم خدافظ
_خدافظ
÷👋
_ما هم بعد ۱۰ دقیقه رسیدیم ..
ا.ت رفت تو اتاق منم پشت سرش رفتم ببینم میخواد چیکار کنه
+رفتم تو اتاق لباسامو عوض کردم نشستم رو تخت یاد مامان و بابا افتادم که منو و یونا رو سپردن دست سوهو ولی سوهو رو دست کی سپردن اشک توچشمام جمع شد که با پشت دستم پاکش کردم
_ولش کردم بزار یذره راحت باشه رفتم پایین و تلویزیون و روشن کردم و بعد ۲۰ دقیقه ا.ت اومد پایین
+رفتم پیش جیمین و بغلش کردم دلم خیلی براش نمیدونم پیشمه ولی خیلی دلم براش تنگ میشه
_اومد و بغلم کرد 😊خوشگلم گشنت نیست
+نه فقط بزار تو بغلت باشم
_باشه
نزدیک بودیم ا.ت هنوز داشت هق هق میکرد دسمت بردم سمت پیشونیش ببینم تبش چطوره ؟
بهتر بود ولی هنوز یذره داغ ا.ت ببین منو. اصلا هیچکاری نمیکرد جز گریه اخه سوهو تو چجوری ارومش میکنی عین خر داره بیرونو تکاه میکنی
÷یااا
_کوفت ا.ت ددی رو نگاه کن ببین منو ..نگام کرد ..چرا داری گریه میکنی هوم این گاو هم که خوبه بره پیش دوست دخترش ۳ بار دختر بدبختو میکنه
÷یاااااااا کوفتت چرا اینو میگی
_برو بابا اگه دروغه
÷خب نه ولی
_بیا دیدی
+خنده )
_اخ بلخره خندیدی
÷هوم به داداشت میخندی خاک تو اون سرت
_سوهو همیچین با پشت دست میزنم تو دهنت که نفهمی از کجا خوردی این چه طرز حرف زدن با خواهرته
÷حسود
_چی چی و حسود اخه
+ای بابا عین خروس جنگی ها بهم نیافتین رسیدم سوهو پیاده شد و یونا خوابش برده برود پس بغلش کرد و داشتم میفرتن گفتم سوهو مراقب باش لطفا
÷باشه عزیزم خدافظ
_خدافظ
÷👋
_ما هم بعد ۱۰ دقیقه رسیدیم ..
ا.ت رفت تو اتاق منم پشت سرش رفتم ببینم میخواد چیکار کنه
+رفتم تو اتاق لباسامو عوض کردم نشستم رو تخت یاد مامان و بابا افتادم که منو و یونا رو سپردن دست سوهو ولی سوهو رو دست کی سپردن اشک توچشمام جمع شد که با پشت دستم پاکش کردم
_ولش کردم بزار یذره راحت باشه رفتم پایین و تلویزیون و روشن کردم و بعد ۲۰ دقیقه ا.ت اومد پایین
+رفتم پیش جیمین و بغلش کردم دلم خیلی براش نمیدونم پیشمه ولی خیلی دلم براش تنگ میشه
_اومد و بغلم کرد 😊خوشگلم گشنت نیست
+نه فقط بزار تو بغلت باشم
_باشه
۲۹.۱k
۰۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.