رمان پرفکت گرل؛) p2
ویوو مگومی
(علامت گوجو/ سوکونا, لیوای& ارن ٫ رین# مگومی؟ بابای ا/ت +)
دیدم گوجو داره میره سمت دختره انگار روش غیرت داشتم و همه با هم کشیدیمش عقب
, &٫#؟ کجا کجا اون مال منه(عر بچمم🥺🗿)
ویوو ا/ت
یه صدایی از طرف اون پسرا شنیدم انگار گفتن اون مال منه
یه لحظه خر ذوق شدم گفتم وایی دارن سر من دعوا میکنن
یهو مغزم: چقد خوشبینی دختر مطمعن باش سر هر کی باشه سر تو نی
_ هعی آره قبول دارم(با بغض🥺)
ویوو دازاییییی (علامتش $)
چند وقته میام بار یه بار یه صدایی شنیدم که گفت
_ از این زندگی کسالت بار متنفرم میخام خودکشی کنم ولی ایکاش با یکی بود تنهایی نمیتونم(دوستان اولا ا/ت بود که اعصابش خورد شده بود و گفت میخام خودکشی کنم دوما دازای تو دعوا نی)
اونورو دیدم فهمیدم یه دختره ای اینو گفته خواستم بهش بگم من میتونم باهات خودکشی کنم که یهو انگار باباش اومد رفتن
(زمان حال)
دیدم گوجو و سوکونا و لیوای و ارن و رین و مگومی دارن سرش دعوا میکنن کرمم گرفت الان برم بهش بگم
ویوو ا/ت
دیدم یه پسره ی کیوتتتتتتتت ولی در عین حال خفن داره نزدیکم میشه خر ذوق شدممممم
$ سلام دازای هستم
_ س.... سل... ام ا/ت هس.. تم(بچم به تته پته افتاد😅😅)
$ یه روز داشتی میگفتی میخام خودکشی کنم راستش منم توی همین فکر بودم
_ ام راستش
میخواستم بگم نه که مغزم: ا/ت همچین گوهی نخور بلخره شانس بهت رو کرده
_ خوشحال میشم باهاتون آشنا شم
کلی با هم حرف زدیم و باهاش آشنا شدم و فهمیدم قبلا جزو مافیا بوده و یه مومیاییه(بچم تازه فهمیدع🥺😅)
ویوو 6 نفر😅🥺
یهو دیدیم دازای باهاش گرم گرفته پسره ی بیشعور ما داریم کل کل میکنیم و اون از موقیت سو استفاده میکنه ...
شرط 3 لایکه
(علامت گوجو/ سوکونا, لیوای& ارن ٫ رین# مگومی؟ بابای ا/ت +)
دیدم گوجو داره میره سمت دختره انگار روش غیرت داشتم و همه با هم کشیدیمش عقب
, &٫#؟ کجا کجا اون مال منه(عر بچمم🥺🗿)
ویوو ا/ت
یه صدایی از طرف اون پسرا شنیدم انگار گفتن اون مال منه
یه لحظه خر ذوق شدم گفتم وایی دارن سر من دعوا میکنن
یهو مغزم: چقد خوشبینی دختر مطمعن باش سر هر کی باشه سر تو نی
_ هعی آره قبول دارم(با بغض🥺)
ویوو دازاییییی (علامتش $)
چند وقته میام بار یه بار یه صدایی شنیدم که گفت
_ از این زندگی کسالت بار متنفرم میخام خودکشی کنم ولی ایکاش با یکی بود تنهایی نمیتونم(دوستان اولا ا/ت بود که اعصابش خورد شده بود و گفت میخام خودکشی کنم دوما دازای تو دعوا نی)
اونورو دیدم فهمیدم یه دختره ای اینو گفته خواستم بهش بگم من میتونم باهات خودکشی کنم که یهو انگار باباش اومد رفتن
(زمان حال)
دیدم گوجو و سوکونا و لیوای و ارن و رین و مگومی دارن سرش دعوا میکنن کرمم گرفت الان برم بهش بگم
ویوو ا/ت
دیدم یه پسره ی کیوتتتتتتتت ولی در عین حال خفن داره نزدیکم میشه خر ذوق شدممممم
$ سلام دازای هستم
_ س.... سل... ام ا/ت هس.. تم(بچم به تته پته افتاد😅😅)
$ یه روز داشتی میگفتی میخام خودکشی کنم راستش منم توی همین فکر بودم
_ ام راستش
میخواستم بگم نه که مغزم: ا/ت همچین گوهی نخور بلخره شانس بهت رو کرده
_ خوشحال میشم باهاتون آشنا شم
کلی با هم حرف زدیم و باهاش آشنا شدم و فهمیدم قبلا جزو مافیا بوده و یه مومیاییه(بچم تازه فهمیدع🥺😅)
ویوو 6 نفر😅🥺
یهو دیدیم دازای باهاش گرم گرفته پسره ی بیشعور ما داریم کل کل میکنیم و اون از موقیت سو استفاده میکنه ...
شرط 3 لایکه
۵.۲k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.