زن فقیری که خانواده ی کوچکی داشت با یک برنامه ی رادیویی

زن فقیری که خانواده ی کوچکی داشت، با یک برنامه ی رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد تصمیم گرفت سر به سرِ آن زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی اینها را فرستاده، بگو کار شیطان است.

وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد...
دیدگاه ها (۶)

خبر فوری امروز اخبار اعلام کرد برای اختلاس بعدی پول کمهلطف ک...

:-)

این زن برای سیر کردن فرزندانش 5 تخم مرغ از فروشگاه دزدید، ام...

بی ریا بودن و تواضع را از ملکه های سرزمینم بیاموز و از حمل و...

{داستان زندگی یوکو ایوفسکی}☆chapter 1 { world of zerO}☆☆یوکو...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در شهر شلوغ و سرد "بی‌رحمی"، مردی میانسال به نام "نوید" زندگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط