اندر احوالات فرفری موی:)!
#اندر_احوالات_فرفری_موی:)!
یادمح یه روز خورده بودم زمین و سر زانوم زخم شده بود شلوارمم پاره شده بود خیلی بغض داشتم اما نزاشتم اشکم دراد:)!
اومدی کنارم نشستی یکم گنگ بهم نگا کردی و گفتی میخوای گریه کنی
منم تخس و پر از حرص سرمو تکون دادم اخم کردم
گفتی این قرمزه چیه
گفتم مامانم بهش میگه خون
گفتی خوون هووم به نظرت چه مزه ای میده
مث خودش گیج گفتم فک کنم تلخه:)!
زل زدی ب زانوم و با دفت بش نگا کردی
گفتم راستی اسمت چی بود؟
گفتی ریحانه
گفتم ریحان
گفتی ریحان نه ریحانه
بی توجه به تو با خودم زمزمه کردم ریحان، ریحون
عصبی شدی گفتی نههههه ریحانه
گفتم من ریحون خیلی دوث دارم مامانم همیشه کنار غذا ریحون میزاره
نگاهی به چشام انداختی و گفتی ط دیوونه ای
گفتم فک کنم
هووم بلندی گفتی و همونجا کنارم نشستی مث من دستاتو گذاشتی رویه رونت و خم شدی:)!
صدات کردم ریحان
ایندفعه گفتی ها:)!
یادمح یه روز خورده بودم زمین و سر زانوم زخم شده بود شلوارمم پاره شده بود خیلی بغض داشتم اما نزاشتم اشکم دراد:)!
اومدی کنارم نشستی یکم گنگ بهم نگا کردی و گفتی میخوای گریه کنی
منم تخس و پر از حرص سرمو تکون دادم اخم کردم
گفتی این قرمزه چیه
گفتم مامانم بهش میگه خون
گفتی خوون هووم به نظرت چه مزه ای میده
مث خودش گیج گفتم فک کنم تلخه:)!
زل زدی ب زانوم و با دفت بش نگا کردی
گفتم راستی اسمت چی بود؟
گفتی ریحانه
گفتم ریحان
گفتی ریحان نه ریحانه
بی توجه به تو با خودم زمزمه کردم ریحان، ریحون
عصبی شدی گفتی نههههه ریحانه
گفتم من ریحون خیلی دوث دارم مامانم همیشه کنار غذا ریحون میزاره
نگاهی به چشام انداختی و گفتی ط دیوونه ای
گفتم فک کنم
هووم بلندی گفتی و همونجا کنارم نشستی مث من دستاتو گذاشتی رویه رونت و خم شدی:)!
صدات کردم ریحان
ایندفعه گفتی ها:)!
۱۴.۵k
۰۳ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.