خون آشام عزیز (49)

لوکیشن منو برد مدرسمون. تعجب کردم از ماشین پیاده شدم زنگ زدم جیمین...
جونگکوک :به لوکیشنی که فرستادی اومدم اینجا که مدرسمونه..
جیمین : واستا همونجا الان میام..(اومد) سلام..
جونگکوک : چرا لوکیشن مدرسه رو فرستادی..
جیمین : خب گفتی جا نداری بمونی منم اینجا زندگی میکنم..
جونگکوک : یعنی چی..
جیمین : یعنی کل شب تو جنگل دور میزنم. صبح ها هم توی مدرسه میمونم..
جونگکوک : خیلی بی مزه ای..
جیمین : جدی گفتم.. حالا بگو چیشده جا نداری..
جونگکوک : یه تصمیم گرفتم.. میخوام از تهیونگ مواظبت کنم.. نمیخوام بهش آسیب برسه..برا همین یه مدت خودمو میخوام مخفی کنم میخوام زندگی مخفی داشته باشم بدون این که کسی پیدام کنه گفتم شاید خونه ی تو بهترین گذینه باشه که تو اصلا خونه نداری..
جیمین : که اینطور پس تصمیمتو گرفتی.. خوبه. چرا نمیری پیش تهیونگ زندگی کنی؟ اون تنها زندگی میکنه..
جونگکوک : بهش فک میکردم..
جیمین : اینجوری هم میتونی مخفی بشی هم میتونی از تهیونگ محافظت کنی.
جونگکوک : شماره ی تهیونگ رو ندارم..
جیمین : من دارم.. راستی ناهار خوردی؟
جونگکوک : نه..
جیمین : پس بیا بریم یه ناهار بزنیم مهمون من..
جونگکوک : اوکه..
باهم رفتیم تو یه رستوران و دوبوکی سفارش دادیم. بعد از تموم شدن غذا زنگ زدیم تهیونگ..
تهیونگ : چیه..
جیمین : مهمون نمیخوای؟
تهیونگ : مهمون؟ من الان خونه نیستم رفتم کتابخونه چند تا کتاب کار بگیرم..
جیمین : ای بابا پس ما پشت در خونتیم..
تهیونگ : ما؟.
جیمین : جونگکوکم همراهمه..
تهیونگ : چی؟.. واس.. واستا الان میام ربع ساعت دیگه اونجام.. خدافظ...
جیمین : الو.. خر قطع کرد.. الان میاد گفت یکم منتظر بمونیم..
منتظر موندیم
دیدگاه ها (۲)

خون آشام عزیز (50)

خون آشام عزیز (51)

خون آشام عزیز (۴٨)

خون آشام عزیز (47)

ریکشنشون وقتی بهشون میگی تو غذا درست کردن کمکت کنهنامجون : م...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۴#ویو جیمین نشسته بودیم پیش هم و اهو و...

خون آشام عزیز (66)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط