محراب نماز من تویی و شکسته قلب خستهام

...
محراب نماز من تویی و شکسته قلب خسته‌ام
میراث من تویی و سال‌هاست دل به تو بسته‌ام

حالا که‌نیستی غمینم‌ازهجر وتحمل فراق نیست
در چشم من تویی و چه سخت به تو وابسته‌ام

دیوانه نبودم که کردی و رفتی به‌ عشق تو قسم
حالاجدا شده‌رفتی ودل‌گرفت به‌گمانت رسته‌ام؟

در بند زلف تو هر شام پای بسته نشستم ببینمت
دیگر تو‌نیستی درحصار خانه‌مان همین خسته‌ام

یک‌روز اگر گذرت اوفتاد به کوچه باغ خاطره‌ ها
یادی زمن کن که‌عمری است به پای تو نشسته‌ام

به دوری تو چه بسیار غمین دل و خشک زندگی
پژمرده‌ام به خزان به غرب تو در فراق نشسته‌ام

جانم‌مکن‌توفراموش دردپیری‌که‌خزان دیده‌‌است
محراب نماز من تویی و شکسته قلب خسته‌ام
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
.
دیدگاه ها (۷)

...به بهانه‌های گاه و بیگاه قلب عاشقم قسمدوستت‌می‌دارم‌ای‌سر...

...من‌که دل‌ داده عشق توشدم یعنی مرگهمچو پروانه اسیر تو شدم...

...بهار است ولی چه بگویم که دلم چو‌ن پاره آتش پر از غم اس...

...چشم بستی تا نبینی درد جان فرسای منرفتی و ماندم که باشی ...

میان دو نگاه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط