{ زوزه ی گرگ در شب }
{ زوزه ی گرگ در شب }
Don't give up on your dreams, make them your own, this is
what life gave me
p7
ویو ارکیده
_ تو خیلی لوسی
و از اونجا رفتم، رفتم به تالار داوری و خوابیدم ، صبح بیدار شدم رفتم دم در دیدم اونجا عه
_ از اینجا برو ، اگه ببینن با یه گناهکارم جرم میدن
+ هرجا بری پیدات میکنم تا در امان باشی
و اومد تو تالار
_ از اینجا برو بیرون
که دیدم اون دفتر سرنوشتی که از شهر شی برداشتم افتاد و اون پسر اونرو برداشت
_ پسش بده ، گناهکار حق خوندن اون رو نداره
بدش به من
ویو کوک
داشت مزاحم میشد . منم فرستادمش دنبال نخود سیاه ، و محوش کردم و دفتر رو دیدم ، اون دفتر بانو ته سو بود ، فکر میکردم روح مرده ، ولی روحش رفته به دنیای فانی و الان اونجا زندگی میکنه ، باید ببینم سرنوشتش چیه
_ پسش بده
و دفتر رو از دستم گرفت و دفتر خراب شد
+ چیکار کردی ؟
_ تقصیر تو بود
+ روح گل کوچولو ، ساکت شو ( وقتی بهش میگه روح گل کوچولو قند تو دلم آب میشه🥲)
۱ ساعت بعد
با قدرتم اون رو توی هوا معلق نگه داشته بودم
_ ولم کن ، بزارم زمینننننننن
انداختمش زمین
+ پس برام دفتر رو درست کن
_ سعی میکنم
۱ ساعت بعد
یک ساعت داشت روش کار میکرد ولی درست نمیشد . اون خیلی احمقه
+ ببینم تو شاگرد داوری ؟
_ آره
+ پس چرا انقدر چلمنی
_ من دارو رو گم کردم و تو هم داری مجبورم میکنی این کار رو بکنم و منم خیلی خستم ، جون ندارم
+ روح گل کوچولو من با تو چیکار کنم
ویو تهیونگ
سرباز : ارباب ، همه جارو گشتیم ، خبری از گناهکار نیست
تهیونگ : تالار داوری رو دیدی ؟
سرباز : نه ، الان میرم اونجا
تهیونگ: نیازی نیست ،خودم شخصا میرم اونجا
ادامه دارد ...
۱۰ لایک و ۵ کامنت
Don't give up on your dreams, make them your own, this is
what life gave me
p7
ویو ارکیده
_ تو خیلی لوسی
و از اونجا رفتم، رفتم به تالار داوری و خوابیدم ، صبح بیدار شدم رفتم دم در دیدم اونجا عه
_ از اینجا برو ، اگه ببینن با یه گناهکارم جرم میدن
+ هرجا بری پیدات میکنم تا در امان باشی
و اومد تو تالار
_ از اینجا برو بیرون
که دیدم اون دفتر سرنوشتی که از شهر شی برداشتم افتاد و اون پسر اونرو برداشت
_ پسش بده ، گناهکار حق خوندن اون رو نداره
بدش به من
ویو کوک
داشت مزاحم میشد . منم فرستادمش دنبال نخود سیاه ، و محوش کردم و دفتر رو دیدم ، اون دفتر بانو ته سو بود ، فکر میکردم روح مرده ، ولی روحش رفته به دنیای فانی و الان اونجا زندگی میکنه ، باید ببینم سرنوشتش چیه
_ پسش بده
و دفتر رو از دستم گرفت و دفتر خراب شد
+ چیکار کردی ؟
_ تقصیر تو بود
+ روح گل کوچولو ، ساکت شو ( وقتی بهش میگه روح گل کوچولو قند تو دلم آب میشه🥲)
۱ ساعت بعد
با قدرتم اون رو توی هوا معلق نگه داشته بودم
_ ولم کن ، بزارم زمینننننننن
انداختمش زمین
+ پس برام دفتر رو درست کن
_ سعی میکنم
۱ ساعت بعد
یک ساعت داشت روش کار میکرد ولی درست نمیشد . اون خیلی احمقه
+ ببینم تو شاگرد داوری ؟
_ آره
+ پس چرا انقدر چلمنی
_ من دارو رو گم کردم و تو هم داری مجبورم میکنی این کار رو بکنم و منم خیلی خستم ، جون ندارم
+ روح گل کوچولو من با تو چیکار کنم
ویو تهیونگ
سرباز : ارباب ، همه جارو گشتیم ، خبری از گناهکار نیست
تهیونگ : تالار داوری رو دیدی ؟
سرباز : نه ، الان میرم اونجا
تهیونگ: نیازی نیست ،خودم شخصا میرم اونجا
ادامه دارد ...
۱۰ لایک و ۵ کامنت
۱۱.۰k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.