زوزه ی گرگ در شب

{ زوزه ی گرگ در شب }

Don't give up on your dreams, make them your own, this is
what life gave me
p8
) بچه ها راستی ارکیده دارو شو گم کرده )
ویو تهیونگ
رفتم اونجا ، زنگ زدم ولی ارکیده نیومد ، رفتم تو که دیدم به باغ دیدم لیسا تو باغه لیسا اومد پیشم
لیسا : ارباب ، دنبال ارکیده می‌گردید؟
تهیونگ : بله
لیسا : ارکیده داره برای آزمون جاودان تمرین میکنه ( آزمون جاودان همون ازمونیه که باهاش میتونه بره پیش تهیونگ )
تهیونگ : خوب پس من مزاحم نمیشم
و رفتم
ویو ارکیده
لیسا : فرستادمش بره ، ارکیده رو ول کن
اون پسر منو با خودش نامرئی کرده بود
_ کم پیش میاد ارباب تهیونگ سراغم رو بگیره ، از وقتی اومدی دردسری ، تازه دارومم گم کردم
+ دنبال اینی ؟
_ داروم ، بدش بهم
+دفتر رو درست کن تا بدم
دوباره شروع کردم ولی تقصیری نداشت ، شب شد
+ داری دیوونم میکنی
_ خستم
+روح گل کوچولو
_ چیه ؟ من خستم باید بخوابم ، دیگه نمیتونم ، خیلی خستم
+خوب باشه ، من کجا کپ مرگمو بزارم
_ وایسا میخوای بمونییییی؟امکان نداره ، اگه پیدات کنن جرم میدن
+تا وقتی من اینجام کسی نمیتونه بهت نزدیک شه
_ دروغ یه بارش بسه ، میتونی توی اتاق استاد بخوابی ، رفته سفر
+تو هم بیا
_ چرا ؟
+از دیدم خارج نمیشی ، پیشم بخواب
_ خلاف قوانینه،همین که تنهاییم هم جرمه،زن و مرد باید جدا بخوابن وگرنه تو
+من چی ؟
_ تو منو
+من تورو چی ؟ ( پوزخند شیطانی )
_ منحرف ، برو بخواب
رفتم اتاقم دیدم اونجا رو تختمه
_ ترو خدا پاشو
+باشه ، صبح دوباره برمیگردم
و رفت ، منم خوابیدم که یهویی سرباز ها ریختن تو تالار ، اون ها سرباز های تهیونگن، که منو بردن دیدم اون پسر هم گرفتن
تهیونگ : ارکیده ، از تو انتظار نداشتم


ادامه دارد ...



۸لایک ۱۰ کامنت
چون دوستون داشتم دو پارت گذاشتم
دیدگاه ها (۳۴)

{ زوزه ی گرگ در شب }Don't give up on your dreams, make them ...

بیوگرافی ادمین اسم : آیلین سن : ۱۲سال تولد : ۱۸ /۱۰ /۱۳۹۰قد ...

{ زوزه ی گرگ در شب }Don't give up on your dreams, make them ...

{ زوزه ی گرگ در شب }Don't give up on your dreams, make them ...

فیک شاهزاده من

blackpinkfictions پارت ۲۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط