در همهمه ی عشق

در همهمه ی عشق
دستهای تو را
بوسیدم
و میان پیچک ها
دل به باران بستم
بر شانه های باد
تکیه دادم
و از تو
نوشتم
چشم من با نگاهت
مسخ شد
و سالهاست...که
با جادوی چشمانت
شعر می سرایم
دیدگاه ها (۵)

‍ برای ماندنتسالها....ماندمو روزها را ورق زدم.آنچنان در دلم ...

ای دل شکایت‌ها مکنتا نشنود دلدار منای دل نمی‌ترسی مگر؟از یار...

بگذار ابرها .... چتــرشـــان را .... بالای سرمان باز کنند .....

‍ در خاطرم می مانیتمام غزل های منبا توآغاز شد.عشق راستودم با...

وقتی آدم ها از چشم چراغ را می دزدند؛ از عشق نگاه را واز کوچه...

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

تقدیم بانثار عشق خدمتِ جانانم:❤🌹زندگی را طعم لب های تو گیرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط