تک پارتی شوگا
تک پارتی شوگا
های من مین ا/ت هستم. منو و شوگا دقیقا دوساله که ازدواج کردیم منتظر شوگا بودم تا بیاد خونه ولی سه ساعت شد که نیومد خیلی نگران شدم پس رفتم یه لباس مناسب پوشیدم رفتم سمت ماشینم و سوار شدم تو خیابونا بودم که دیدم ترافیکه فهمیدم یکی رو زدن منم پیاده شدم چون دکتر بودم رفتم نزدیک تر گفتم برید کنار من دکترم رفتم جلو با صحنه ی که دیدم خشکم زد اون شوگا بود به شوگا ماشین زده بود وحشت زده کنارش افتادم هعی تکونش میدادم و میگفتم عشقم بیدار شو توروخدا داد زدم گفتم زنگ بزنید آمبولانس توروخدا (با گریه)
بعد از چند مین آمبولانس اومد خودمم رفتم کنار شوگا نشستم دستشو گرفته بودم و میگفتم توروخدا پاشو میخوای منو بچتو تنها بزاری من حاملم پاشو (با گریه)
بعد از چند دقیقه رسیدیم بردنش اتاق عمل یه ساعت منتظر بودم و داشتم گریه میکردم که یهو دکتر اومد گفت متاسفانه همسرتون فوت کرده خشکم زده بود جیغ میکشیدم
دکتر:نباید میگفتم (تو دلش)
*فلش بک به چند دقیقه قبل*
دکتر:ولی اقای مین همسرتون بهش شک وارد میشه
شوگا:فقط یه شوخیه چیزی نمیشه بگو من مردم
دکتر:باشه
*پایان فلش بک*
ویو ا/ت
داشتم همینطوری گریه میکردم و جیغ میزدم که یهو دست یکی رو شونم نشست برگشتم دیدم شوگاعه خشکم زده بود چطوری اون اون مگه نمرده بود که یهو سیاهی
ویو شوگا
تاغت نداشتم ا/ت گریه کنه رفتم دستمو گذاشتم رو شونش و برگشت بهش شک وارد شد و بیهوش شد. سریع دکتر برش داشت و بردتش یه اتاق که بهش رسیدگی کنن منم رفتم. دکتر کارشو انجام داد و گفت
دکتر:اقای مین حال همسرتون و بچه خوبه
شوگا:چ....ی ب....چه ا/ت حاملست (با خوشحالی)
دکتر:بله مبارکه
شوگا:میتونم ببینمش آخ
دکتر:به خودتون فشار نیارید زیاد ولی باشه میتونید ببینینش
شوگا:چشم مرسی
رفتم پیش ا/ت بهوش اومده بود بهم نگاه کرد و بعد خودشو انداخت تو بغلم
شوگا:اخخ اروم هم من عمل کردم هم یه اتفاقی واسه بچه میوفته
ا/ت:میدونی که حاملم
شوگا:اره میدونم و خیلی خوشحالم اونم یه شوخی بود که انجام دادم معذرت میخوام
ا/ت:خدایی این چه شوخی بود ترسیدم
شوگا:ببخشید حالا بغل میکنی پیشیتو
ا/ت:اره چرا که نه
دو سال بعد
شوگا:وای تهیون بیا اینجا قایم شو
بچه:بابایی مامانی منو میکشه
شوگا:نه ولی چرا لیوان و شکوندی
بچه:حواسم نبود
ا/ت :اینجا چه خبره
تهیون:مامان ببشید من یه لیوان شکوندم
ا/ت:وای چقدر شما دوتا خنده دارید عب نداره بیاید بغلم
شوگا:اومدم
تهیون:مامانی واسه منه
شوگا:پس کی تورو د......
ا/ت:شوگاااااااا
شوگا:باشه باشه (با خنده)
پایان
های من مین ا/ت هستم. منو و شوگا دقیقا دوساله که ازدواج کردیم منتظر شوگا بودم تا بیاد خونه ولی سه ساعت شد که نیومد خیلی نگران شدم پس رفتم یه لباس مناسب پوشیدم رفتم سمت ماشینم و سوار شدم تو خیابونا بودم که دیدم ترافیکه فهمیدم یکی رو زدن منم پیاده شدم چون دکتر بودم رفتم نزدیک تر گفتم برید کنار من دکترم رفتم جلو با صحنه ی که دیدم خشکم زد اون شوگا بود به شوگا ماشین زده بود وحشت زده کنارش افتادم هعی تکونش میدادم و میگفتم عشقم بیدار شو توروخدا داد زدم گفتم زنگ بزنید آمبولانس توروخدا (با گریه)
بعد از چند مین آمبولانس اومد خودمم رفتم کنار شوگا نشستم دستشو گرفته بودم و میگفتم توروخدا پاشو میخوای منو بچتو تنها بزاری من حاملم پاشو (با گریه)
بعد از چند دقیقه رسیدیم بردنش اتاق عمل یه ساعت منتظر بودم و داشتم گریه میکردم که یهو دکتر اومد گفت متاسفانه همسرتون فوت کرده خشکم زده بود جیغ میکشیدم
دکتر:نباید میگفتم (تو دلش)
*فلش بک به چند دقیقه قبل*
دکتر:ولی اقای مین همسرتون بهش شک وارد میشه
شوگا:فقط یه شوخیه چیزی نمیشه بگو من مردم
دکتر:باشه
*پایان فلش بک*
ویو ا/ت
داشتم همینطوری گریه میکردم و جیغ میزدم که یهو دست یکی رو شونم نشست برگشتم دیدم شوگاعه خشکم زده بود چطوری اون اون مگه نمرده بود که یهو سیاهی
ویو شوگا
تاغت نداشتم ا/ت گریه کنه رفتم دستمو گذاشتم رو شونش و برگشت بهش شک وارد شد و بیهوش شد. سریع دکتر برش داشت و بردتش یه اتاق که بهش رسیدگی کنن منم رفتم. دکتر کارشو انجام داد و گفت
دکتر:اقای مین حال همسرتون و بچه خوبه
شوگا:چ....ی ب....چه ا/ت حاملست (با خوشحالی)
دکتر:بله مبارکه
شوگا:میتونم ببینمش آخ
دکتر:به خودتون فشار نیارید زیاد ولی باشه میتونید ببینینش
شوگا:چشم مرسی
رفتم پیش ا/ت بهوش اومده بود بهم نگاه کرد و بعد خودشو انداخت تو بغلم
شوگا:اخخ اروم هم من عمل کردم هم یه اتفاقی واسه بچه میوفته
ا/ت:میدونی که حاملم
شوگا:اره میدونم و خیلی خوشحالم اونم یه شوخی بود که انجام دادم معذرت میخوام
ا/ت:خدایی این چه شوخی بود ترسیدم
شوگا:ببخشید حالا بغل میکنی پیشیتو
ا/ت:اره چرا که نه
دو سال بعد
شوگا:وای تهیون بیا اینجا قایم شو
بچه:بابایی مامانی منو میکشه
شوگا:نه ولی چرا لیوان و شکوندی
بچه:حواسم نبود
ا/ت :اینجا چه خبره
تهیون:مامان ببشید من یه لیوان شکوندم
ا/ت:وای چقدر شما دوتا خنده دارید عب نداره بیاید بغلم
شوگا:اومدم
تهیون:مامانی واسه منه
شوگا:پس کی تورو د......
ا/ت:شوگاااااااا
شوگا:باشه باشه (با خنده)
پایان
۶.۴k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.