معاهدههای مجمل تعهدات مهمل
معاهدههای مجمل، تعهدات مهمل
🔹جلال آل احمد در جمله معروفی درباره اعدام شیخ فضلالله نوری مینویسد: «در آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت، افراشته شد.»
🔹شیخ فضلالله نوری در برابر جریانی ایستاد که رهبر فکری آن ملکمخان بود با ایده محوری «اخذ تمدن غربی بدون تصرف ایرانی». ایدهای که توسط سید حسن تقیزاده پیگیری شد: باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شد.
🔹این ایده خطرناک که ایرانی حق تصرف در تمدن غربی را ندارد و حتی حق ندارد مشروطه غربی را مقید به مشروعه کند، ریشه در نادیده گرفتن ظرفیتهای درونی جامعه ایران داشت. برخی از روشنفکران و دولتمردان آنچنان مرعوب و مفتون قدرت نظامی و تکنولوژی غرب شده بودند که فراموش کردند تمدن غربی تا چه حد وامدار دانش و تمدن شرقی از جمله ایران بوده است.
🔹ایده نفی تصرف ایرانی ملکمخان را میتوان آغاز تئوریزه کردن پارادایم تسلیم دانست. در خوشبینانهترین حالت، حامیان این پارادایم معتقد بودند با تسلیم در برابر غرب میتوان به پیشرفت دست یافت. اما زمان نشان داد که تمدن غربی مانند تمدن شرقی گشاده دست نیست که زکات دانش را نشر آن بداند و پیشرفت را برای همه انسانها بخواهد. غرب همینکه از نردبان ترقی بالا رفت، آن را انداخت تا جایگاه برتر خود را تثبیت کند و به استعمار و غارت دیگر کشورها پرداخت.
🔹بر این اساس، اگر در خدمت این نظم قرار نداشته باشید و بخواهید مناسبات ناعادلانه این نظم را بر هم زده و از نردبان دانش بالا روید و تمدن خود را بنا کنید، با موشک و بمبافکن مواجه خواهید شد.
🔹اما با وجود افول قدرت تمدنی غرب، پارادایم تسلیم همچنان مرعوب و مفتون آن است. یکی از وجوه این واقعیت تلخ را میتوان در معاهدههای مجملی مشاهده کرد که طرف غربی تعهداتی مهمل میدهد و طرف ایرانی ضمانتهایی مفصل. از عهدنامه مجمل تا برجام بیش از دویست سال است که پارادایم تسلیم، حق تصرف خود را حتی در معاهدات نیز نادیده گرفته است و گویا همیشه فرانچسکوهایی حضور دارند تا تعهداتی متقن را برای ایران دیکته کرده و تعهداتی مهمل را برای خودشان مکتوب کنند.
🔹تجربه دویست ساله گواهی میدهد که چنین معاهدات و توافقاتی یکی از ابزارهای تقویت و تحکیم نظم استعماری در منطقه و جهان است و هیچ آوردهای برای ایران نداشته است. امری که امید میرود در داستان توافق با آژانس تکرار نشود. چرا که توافقاتی که در این نظم استعماری صورت میگیرد، توافقاتی با تعهدات یکسویه است که گام به گام شما را به عقب میراند و هیچ پیشرفتی در آن وجود ندارد.
🔹جلال آل احمد در جمله معروفی درباره اعدام شیخ فضلالله نوری مینویسد: «در آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت، افراشته شد.»
🔹شیخ فضلالله نوری در برابر جریانی ایستاد که رهبر فکری آن ملکمخان بود با ایده محوری «اخذ تمدن غربی بدون تصرف ایرانی». ایدهای که توسط سید حسن تقیزاده پیگیری شد: باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شد.
🔹این ایده خطرناک که ایرانی حق تصرف در تمدن غربی را ندارد و حتی حق ندارد مشروطه غربی را مقید به مشروعه کند، ریشه در نادیده گرفتن ظرفیتهای درونی جامعه ایران داشت. برخی از روشنفکران و دولتمردان آنچنان مرعوب و مفتون قدرت نظامی و تکنولوژی غرب شده بودند که فراموش کردند تمدن غربی تا چه حد وامدار دانش و تمدن شرقی از جمله ایران بوده است.
🔹ایده نفی تصرف ایرانی ملکمخان را میتوان آغاز تئوریزه کردن پارادایم تسلیم دانست. در خوشبینانهترین حالت، حامیان این پارادایم معتقد بودند با تسلیم در برابر غرب میتوان به پیشرفت دست یافت. اما زمان نشان داد که تمدن غربی مانند تمدن شرقی گشاده دست نیست که زکات دانش را نشر آن بداند و پیشرفت را برای همه انسانها بخواهد. غرب همینکه از نردبان ترقی بالا رفت، آن را انداخت تا جایگاه برتر خود را تثبیت کند و به استعمار و غارت دیگر کشورها پرداخت.
🔹بر این اساس، اگر در خدمت این نظم قرار نداشته باشید و بخواهید مناسبات ناعادلانه این نظم را بر هم زده و از نردبان دانش بالا روید و تمدن خود را بنا کنید، با موشک و بمبافکن مواجه خواهید شد.
🔹اما با وجود افول قدرت تمدنی غرب، پارادایم تسلیم همچنان مرعوب و مفتون آن است. یکی از وجوه این واقعیت تلخ را میتوان در معاهدههای مجملی مشاهده کرد که طرف غربی تعهداتی مهمل میدهد و طرف ایرانی ضمانتهایی مفصل. از عهدنامه مجمل تا برجام بیش از دویست سال است که پارادایم تسلیم، حق تصرف خود را حتی در معاهدات نیز نادیده گرفته است و گویا همیشه فرانچسکوهایی حضور دارند تا تعهداتی متقن را برای ایران دیکته کرده و تعهداتی مهمل را برای خودشان مکتوب کنند.
🔹تجربه دویست ساله گواهی میدهد که چنین معاهدات و توافقاتی یکی از ابزارهای تقویت و تحکیم نظم استعماری در منطقه و جهان است و هیچ آوردهای برای ایران نداشته است. امری که امید میرود در داستان توافق با آژانس تکرار نشود. چرا که توافقاتی که در این نظم استعماری صورت میگیرد، توافقاتی با تعهدات یکسویه است که گام به گام شما را به عقب میراند و هیچ پیشرفتی در آن وجود ندارد.
- ۲۲۲
- ۲۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط