lorasenario
lora_senario
دو ماهی بود که با دوست پسر قاتلت کات کرده بودی.
اصلا هم برات اهمیتی نداشت که اون کجاست و داره چیکار میکنه یا اصلا زندست یا مردس .
تو یه دوست پسر جدیدی پیدا کرده بودی .
باعث و بانی همه ی این اتفاقا دوست پسر جدیدت بود که سعی داشت به دستت بیاره تا مالتو بالا بکشه و تو هم رامش شدی.
زمانی که توی شب با دوست پسر جدیدت توی خیابونای تاریک با نور های چراغ های خیابونی که فقط یکم فضا رو نورپردازی کرده بود داشتید قدم می زدین کسی به بازوی جفتتون زد .
دوست پسرت با دیدن دوست پسر قبلیت پا به فرار گذاشت و تا اینکه برگشتی درد کشنده ای توی شکمت حس کردی و متوجه شدی که دوست پسر قبلیت بهت چاقو زده .
_jin: اینم یک انتقام! عشق و احساساتم رو بازی گرفتی ! منم کشتن آدمارو به بازی گرفتم
بعد از اینکه افتادی روی زمین به آرومی شروع به قدم زدن کرد و وقتی که خواست بره برگشت و با چشمای پر از اشک بهت نگاهی انداخت و دوباره به راه رفتنش ادامه داد....
دو ماهی بود که با دوست پسر قاتلت کات کرده بودی.
اصلا هم برات اهمیتی نداشت که اون کجاست و داره چیکار میکنه یا اصلا زندست یا مردس .
تو یه دوست پسر جدیدی پیدا کرده بودی .
باعث و بانی همه ی این اتفاقا دوست پسر جدیدت بود که سعی داشت به دستت بیاره تا مالتو بالا بکشه و تو هم رامش شدی.
زمانی که توی شب با دوست پسر جدیدت توی خیابونای تاریک با نور های چراغ های خیابونی که فقط یکم فضا رو نورپردازی کرده بود داشتید قدم می زدین کسی به بازوی جفتتون زد .
دوست پسرت با دیدن دوست پسر قبلیت پا به فرار گذاشت و تا اینکه برگشتی درد کشنده ای توی شکمت حس کردی و متوجه شدی که دوست پسر قبلیت بهت چاقو زده .
_jin: اینم یک انتقام! عشق و احساساتم رو بازی گرفتی ! منم کشتن آدمارو به بازی گرفتم
بعد از اینکه افتادی روی زمین به آرومی شروع به قدم زدن کرد و وقتی که خواست بره برگشت و با چشمای پر از اشک بهت نگاهی انداخت و دوباره به راه رفتنش ادامه داد....
- ۴.۳k
- ۰۸ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط