lorasenario

lora_senario

با تصمیمات خاندان کیم و خانواده ی تو به اجبار عروس پسر بزرگ خاندان کیم شدی

خاندان کیم یکی از بزرگترین خاندان های مافیایی بود که نسلش ادامه دار بود.


حالا تو داخل اتاق کار شوهر عصبی و سردت روی صندلی نشسته بودی


انقدر که لجباز بودی برای حرصی شدنش صندلی رو میچرخوندی و تا زمانی که به خونه برگرده و باز دوباره جلوی خودش همین کارو قصد داشتی انجام بدی


دقایقی نگذشت تا اینکه شوهرت اومد داخل اتاق اما به جای اینکه با عصبانیت نگاه کنه با لبخند بزرگی اومد سمتت و پیشونیتو به آرومی بوسید


_rm: شاید کسی دیگه ای به جای تو روی صندلی من بشینه رو زنده زنده خاکستر کنم اما من که نمیتونم به پرنسس کوچولوم چیزی بگم