نامخاندان جئون

نام:خاندان جئون

PART:24

رفتیم داخل نگاه ساعت کردم ساعت ۱۰ صبح بود جونگ کوک رفت رو مبل نشست

جونگ کوک:آ.ت برو خوراکی بیار منم تا اون موقع فیلم انتخاب می‌کنم

ا.ت:باشه

رفتم تو آشپز خونه و کلی خوراکی برداشتم و برای خودم توت فرنگی هم برداشتم چون من عاشق توت فرنگی هستم و رفتم نشستم رو مبل کنار جونگ کوک و فیلم رو گذاشت و شروع شد داشتیم خوراکیامون رو میخوردیم که می‌خواست توت فرنگی برداره که محکم زدم رو دستش

جونگ کوک:آخ چرا میزنی؟

ا.ت:حقته اینا فقط ماله منه حق نداری برشون داری

جونگ کوک:انقدر خصیص نباش دیگه یکمی بده

ا.ت:باشه بابا بیا

و جونگ کوک توت فرنگی رو ازم گرفت و شروع کرد به خوردن که گوشیم زنگ خورد

جونگ کوک:کیه؟

ا.ت:مامانمه

گوشیم رو برداشتم

ا.ت:سلام مامان چطوری خوبی؟

م.ت:سلام ا.ت خودت چطوری جونگ کوک چطوره؟

ا.ت:هردومون خوبیم

م.ت:خب خدارو شکر

ا.ت:کاری داشتی زنگ زدی؟

م.ت:آها میخوام بگم ما از اون چیزی که فکرشو میکردیم کارمون زودتر تموم شد قراره برگردیم کره

ا.ت:چقدر زود کی میاین؟

م.ت:الان میخوایم سوار هواپیما بشیم تقریبا ساعت ۷ یا ۸ شب می‌رسیم

ا.ت:باشه تا اون موقع منتظر هستیم

م.ت:باشه باید برم خداحافظ

ا.ت:خداحافظ
دیدگاه ها (۳)

نام:خاندان جئون PART:25جونگ کوک:چی میگفت؟ا.ت:گفت کارشون تموم...

نام:خاندان جئون PART:26ا.ت:خب بریم پایین کمکم کن غذا درست کن...

نام:خاندان جئون PART:23جونگ کوک:بلاخره که وقتی ازدواج کردیم ...

نام:خاندان جئون PART:22و بدون حرف دیگه ای از پله ها رفت بالا...

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁵³دوست داشتم بگه میخواستم ببینمت.....شا...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط