نامخاندان جئون

نام:خاندان جئون

PART:22

و بدون حرف دیگه ای از پله ها رفت بالا و صدای محکم بستن در اومد

ا.ت:دیدی حق با من بود

جونگ کوک:آره.... بهتر نیست باهاش حرف بزنی؟

ا.ت:چرا باید اینکارو بکنم؟تقصیر کار اونه بعد من برم باهاش حرف بزنم

جونگ کوک:باشه بیخیال بیا بریم بخوابیم ساعت یازده هستش

ا.ت:باشه

از پله ها رفتیم بالا و جونگ کوک رفت اتاق خودش منم رفتم اتاق خودم درو بستم میخواستم بخوابم رو تختم که یادم اومد هنوز تیشرت جونگ کوک تنمه اییی خدا حوصله بیرون رفتن از اتاقمو ندارم ولی باید بهش بدم پس لباس جونگ کوک رو در آوردم و لباس خودمو پوشیدم و از اتاقم اومدم بیرون و دم در اتاق جونگ کوک وایسادم و در زدم

ا.ت:جونگ کوک میشه بیام تو؟

جونگ کوک:آره بیا

رفتم داخل دیدم رو تخت دراز کشیده و داره گوشیشو نگاه میکنه

ا.ت:لباستو آوردم

جونگ کوک:اگه میشه بزارش تو کمد

ا.ت:باشه

رفتم تیشرتش رو گذاشتم تو کمدش رفتم به سمت در که باز کنم برم بیرون که جونگ کوک گفت

جونگ کوک:بیا کارت دارم

رفتم کنار تخت وایسادم

ا.ت:چیزی شده؟

جونگ کوک سریع منو کشید تو بغلش

ا.ت:هیییییی ولم کن

جونگ کوک:نمیکنم

ا.ت:ولم کن دیگه یونجی نمیاد نگاه کنه که پیشه هم خوابیدیم یا نه ولم کن بزار برم
جونگ کوک: