تقاص عشق فصل part
تقاص عشق/ فصل ۲ / part ۱۵۱
جیمین : با کی تماس میگیری
ات : با یکی از دوستام تماس میگیرم اما جواب نداد
جیمین : کی جرعت کرده به همسره من جواب نده
سمته تخت رفت و رویه تخت نشست ات به تاجه تخت تکیه داده بود جیمین به دستش رو طرفه راست ات گذاشت و دست دیگه اش را طرف چپ اش گذاشت صورت اش رو نزدیکه صورته ات کرد همانطوری که نگاه اش رو لب های این فاصله رو پر کرد و لب های داغ اش را گذاشت رویه لب های عشق اش بوسه عمیقی را رویه لب هایش گذاشت لب هایش را از لب هایش برداشت دستش رو برد سمته بند لباس خواب ات همیکنه پایینش کشید صدای گریه چانسو از مانیتور بچه پخش شد هر دو نگاهشون رو دادن به مانیتور بچه ات خنده ای کرد و گفت
ات : وقتی من میگم نمیخوام پس نمیخوام برو کنار پارک جیمین
جیمین : نچ نمیشه
ات دست هایش را گذاشت رویه بدنه برهنه جیمین و هولش داد جیمین کنار رفت ات از رویه تخت پایین شد و سمته روپوش لباس خواب اش رفت و پوشید کمر بند اش رو بست و از اتاق بیرون رفت
وارده اتاق دوقلوها شد سریع سمته تخت چانسو رفت و برش داد تو بغل اش گرفت چانسو که همش گریه میکرد ات از اون اتاق بیرون خارج شد و رفت اتاقه خودش جیمین که جلوی آینه ایستاده بود با دیدن ات آمد سمتش
ات سمته تخت رفت و نشست لباس خوابش را پایین کشید و نوکه سینه هایش را تو دهانه پسرش داد با خوردن شیر چانسو آروم شد
جیمین رویه تخت دراز کشید و ساعد دست اش رو گذاشت رویه چشم هایش ات نگاهش و چرخوند سمته شوهرش و بهش خیره شد که چقدر خسته چشم هایش را بسته بود نگاهش رو به پسرش داد که خیلی آروم درحال شیر خوردن لباس خواب اش را بالا کشید و پسرش را خیلی آرام از رویه زانو هایش بلند کرد چانسو سرش رو گذاشته بود رویه شونه مادرش و دستش رو گذاشته بود رویه گردنه ات خیلی آروم و ناز خوابیده بود
ات از تخت پایین شد و از اتاق خارج شد به اتاق دوقلوها ها رفت و چانسو رو خیلی آروم گذاشت تویه تخت اش پتو رو روش کشید و بوسه ای را رویه موهای بلند سیاه اش گذاشت سمته یانسو رفت و بعد از اینکه مطمئن شد که خوابه از اتاق بیرون رفت وارد اتاقش شد چراغ رو خاموش کرد و سمته تخت رفت و رو تخت دراز نگاهش به سقف اتاق بود و تو افکارش غرق بود جیمین درحال خواب نزدیک ات شد و سرش رو تویه موهای ات فروع کرد و دستشو دوره کمره ات حلقه کرد ات خنده ای کرد
// از دسته تو ببینش ترو خدا مثله بچه ها خوابیده // ....
جیمین : با کی تماس میگیری
ات : با یکی از دوستام تماس میگیرم اما جواب نداد
جیمین : کی جرعت کرده به همسره من جواب نده
سمته تخت رفت و رویه تخت نشست ات به تاجه تخت تکیه داده بود جیمین به دستش رو طرفه راست ات گذاشت و دست دیگه اش را طرف چپ اش گذاشت صورت اش رو نزدیکه صورته ات کرد همانطوری که نگاه اش رو لب های این فاصله رو پر کرد و لب های داغ اش را گذاشت رویه لب های عشق اش بوسه عمیقی را رویه لب هایش گذاشت لب هایش را از لب هایش برداشت دستش رو برد سمته بند لباس خواب ات همیکنه پایینش کشید صدای گریه چانسو از مانیتور بچه پخش شد هر دو نگاهشون رو دادن به مانیتور بچه ات خنده ای کرد و گفت
ات : وقتی من میگم نمیخوام پس نمیخوام برو کنار پارک جیمین
جیمین : نچ نمیشه
ات دست هایش را گذاشت رویه بدنه برهنه جیمین و هولش داد جیمین کنار رفت ات از رویه تخت پایین شد و سمته روپوش لباس خواب اش رفت و پوشید کمر بند اش رو بست و از اتاق بیرون رفت
وارده اتاق دوقلوها شد سریع سمته تخت چانسو رفت و برش داد تو بغل اش گرفت چانسو که همش گریه میکرد ات از اون اتاق بیرون خارج شد و رفت اتاقه خودش جیمین که جلوی آینه ایستاده بود با دیدن ات آمد سمتش
ات سمته تخت رفت و نشست لباس خوابش را پایین کشید و نوکه سینه هایش را تو دهانه پسرش داد با خوردن شیر چانسو آروم شد
جیمین رویه تخت دراز کشید و ساعد دست اش رو گذاشت رویه چشم هایش ات نگاهش و چرخوند سمته شوهرش و بهش خیره شد که چقدر خسته چشم هایش را بسته بود نگاهش رو به پسرش داد که خیلی آروم درحال شیر خوردن لباس خواب اش را بالا کشید و پسرش را خیلی آرام از رویه زانو هایش بلند کرد چانسو سرش رو گذاشته بود رویه شونه مادرش و دستش رو گذاشته بود رویه گردنه ات خیلی آروم و ناز خوابیده بود
ات از تخت پایین شد و از اتاق خارج شد به اتاق دوقلوها ها رفت و چانسو رو خیلی آروم گذاشت تویه تخت اش پتو رو روش کشید و بوسه ای را رویه موهای بلند سیاه اش گذاشت سمته یانسو رفت و بعد از اینکه مطمئن شد که خوابه از اتاق بیرون رفت وارد اتاقش شد چراغ رو خاموش کرد و سمته تخت رفت و رو تخت دراز نگاهش به سقف اتاق بود و تو افکارش غرق بود جیمین درحال خواب نزدیک ات شد و سرش رو تویه موهای ات فروع کرد و دستشو دوره کمره ات حلقه کرد ات خنده ای کرد
// از دسته تو ببینش ترو خدا مثله بچه ها خوابیده // ....
- ۱۲.۷k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط